سخنان و جملات جان اشتاین بک -سخنان بزرگان
یک گلف باز نمی تواند در کار خود کامیاب شود، مگر اینکه، ضربه زدن به یک توپ کوچک را برای خود، مهمترین چیز دنیا بداند. جان اشتاین بک
اگر شاهراه زندگی، تنها دو راه بنیادی داشته باشد و می بایست تنها یکی از آنها را برگزید، چه کسی می تواند ادعا کند که کدام یک بهتر است؟ جان اشتاین بک
از هر رویدادی که رخ می دهد، باید درسی گرفت. جان اشتاین بک
آدم نمی تواند همه چیز را با هم داشته باشد.جان اشتاین بک
آدمی تنها زمانی می کوشد چیزی را ثابت کند که نسبت به آن چیز آسوده نباشد. جان اشتاین بک
هر انسانی، برای خود بهایی دارد، ولی بهای نویسنده - نویسنده ای راستین - را به سادگی نمی توان روشن کرد و کمابیش، نمی توانید به این بها تحقق ببخشید.جان اشتاین بک
نخستین آرزوی یک نویسنده این است که بگذارد کسی کتابش را بخواند.جان اشتاین بک
یک کتاب، مثل یک انسان است: باهوش و کودن، دلیر و ترسو، زیبا و زشت. جان اشتاین بک
به یک خرده گیر اگر رو بدهی، خودش را دانای روزگار می داند.جان اشتاین بک
وظیفه ی نویسنده این است که تعالی ببخشد، بگستراند و نیرو بخشد. جان اشتاین بک
نویسندگانِ نادرستی هم هستند که برای مدتی کوتاه، کارشان را از پیش می برند، ولی نه برای مدتی دراز، نه برای مدتی دراز.جان اشتاین بک
من به این نتیجه رسیده ام که گاهی گزینش یک شخص برگزیده به گونه ی مخاطب، بسیار کارساز است؛ شخصی حقیقی که او را می شناسی، یا شخصی فرضی؛ باید برای آنها بنویسی. جان اشتاین بک
کسی که داستانی می نویسد، ناچار است بهترین دانستنی ها و بهترین احساسات خود را در آن بگنجاند. جان اشتاین بک
نویسنده در فضایی از بیم و ارج نهادن به واژه زندگی می کند، زیرا واژه ها می توانند ستمگر یا مهربان باشند و نیز می توانند درست در برابر چشمان شما، معانی را دگرگون کنند.جان اشتاین بک
چه نیکو است که آدمی مورد اعتماد باشد. جان اشتاین بک
در زندگی، مواردی هست که حتی از دوستان آدم هم کاری ساخته نیست. جان اشتاین بک
انسان در دنیا تنها است و در میان همنوعان خود، تنها است و چشم داشتِ هیچ گونه آسایش و دلداری از هیچ جا ندارد. جان اشتاین بک
ادبیات به دیرینگی گفتار است. ادبیات از دل نیاز بشری به آن سرچشمه گرفته و هیچ تغییری نیافته است، جز این که نیاز بشر به آن بیشتر شده است.جان اشتاین بک
نویسنده ای که به کمال انسان، باور پابرجا نداشته باشد، نه احساس بخشش و پایبندی به ادبیات دارد و نه هرگز عضو خانواده ی ادبیات است.جان اشتاین بک
نویسنده، وظیفه دارد، گنجایش پذیرفته شده ی انسان را برای شکوه و بزرگی روح و روان نشان دهد و آن را بستاید. جان اشتاین بک
گاهی برخلاف شکست و نابودیِ کمابیش قطعی، باید نابخرد و بزدل باشیم که در آستانه ی بزرگترین پیروزی نهفته مان، میدان را ترک کنیم.جان اشتاین بک
انسان به بودن در هر جایی عادت می کند و دیگر برایش سخت است که از آنجا برود. نحوه فکر کردنش هم بعد از مدتی عادت می شود و عوض کردنش سخت است.جان اشتاین بک
بزرگترین امید آن است که امید را به قصد کشت، کتک بزنیم. جان اشتاین بک
زمان، تنها خرده گیری است که جاه طلبی ندارد.جان اشتاین بک
مطلب تصادفی: