جملات خاص و زیبای مسیحا برزگر
زندگی رودخانه ای ست از فنا تا به فنا.
زندگی اصلا پدیده ای منطقی نیست.
منطق ساخته و پرداخته ی ذهن ماست.
زندگی،حیرت در شگفتی هاست؛
پرسه زدن در زیبایی هاست.
زندگی،معامله نیست،
تجارت نیست؛
شهود عاشقانه ی اشیاست.
زندگی،زمانی معنا دارد که سفری در جاده ی عشق باشد.
زندگی،سفراست.
کسانی که جایی در گوشه و کنارها اطراق می کنند،زندگی
را می بازند.
انسان باید آواره و پرسه زن باشد،
انسان باید خانه به دوش باشد؛
هر جا که اُتراق شود، زندگی در آن جا می میرد مسیحا برزگر
کسی به خود ایمان ندارد دشمن زندگیست
دشمن زندگی همواره شکست میخورد
گام نخست آن است که به علتهای این بیایمانی پی ببری
خود را مشاهده کن
خود را تحلیل کن مسیحا برزگر
باید در آتش عشق بسوزی .
باید مدام شعله ور باشی .
باید مدام جاری باشی .
عشق است که تو را جاری می کند .
اگر جاری نباشی، به مرداب دلمردگی تبدیل می شوی. مسیحا برزگر
فرصتی تازه دارم امروز
تا ببخشم بیش تر،
تا دوست بدارم بیش تر،
و بدین سان، نزدیک تر شوم به خدا.
ستوده باد خدایی که داده است به من
چنین فرصتی را.
ستوده باد خدا! مسیحا برزگر
فرار کافی ست .
درنگ کن و زندگی را جانانه زندگی کن . مسیحا برزگر
خدا مهربان است.
یعنی حتی برای خطاها و گناهان تو نیز پاداش مقرر
کرده است .
پیش از آنکه تو او را بخوانی،
او به تو لبیک گفته است .
پیش از آنکه از او بخواهی،
او به تو داده است .
تو نیز نسبت به خود مهربان و بخشنده باش . مسیحا برزگر
تو،
هم اکنون،
بر روی زمین زیبا و دوست داشتنی گام برمی داری.
از این فرصت بزرگ، بیش ترین بهره را ببر.
معجزه،
آن نیست که بر روی آب راه بروی.
معجزه ،
آن است که هستی
و بر روی زمین زیبا گام برمی داری. مسیحا برزگر
شیرانه زندگی کن و همچون کرگدن تنها سفر کن .
بین دو راهی زندگی و امنیت،
همواره راه زندگی را در پیش بگیر .
زندگی را فدای امنیت نکن،
بلکه امنیت را به پای زندگی بریز . مسیحا برزگر
اگر در ستایش و نیایش تو شور و شراری نباشد،
بتی را ستایش کرده ای .
مراقبه،
تمرین حضور در تمامی لحظه های زندگی ست. مسیحا برزگر
تو در هر لحظه،دوباره به دنیا می آیی .
هر لحظه ای، لحظه ی تولد دوباره ی توست .
اما در هر لحظه به گونه ای متولد شو،
که با تولد دوباره ی تو،
روشنی و آزادی و شادمانی بیش تری به دنیا اضافه
شود . مسیحا برزگر
گفتار نیک و پندار نیک و کردار نیک تو،
زیبایی وجود تو را در همه ی جهت ها بسط می دهد .
این زیبایی،
در فرزندان و دوستان تو خانه می کند
و به آیندگان می رسد . مسیحا برزگر
پرنده ای باش که از تخم بیرون می آید .
کودکی باش که زاده می شود .
دانه ای باش که جوانه می زند .
غنچه ای باش در آفتاب بصیرت .
گلبرگ های خود را یکی یکی باز کن،
شکوفا شو
و رایحه ی خود را به دست باد بسپار . مسیحا برزگر
زندگی من ، زندگی من است .
هیچ کس حق ندارد آن را از من بگیرد
و یا به جای من زندگی کند .
من حق دارم فرصت یکباره ی زندگیم را به شیوه ی
خود،زندگی کنم، نه به شیوه ی پدرم و یا به شیوه ی
حاکمان مستبد و یا به شیوه ی هر کس دیگر . مسیحا برزگر
سفر به دنیای درون، سفری بی انتهاست . مسیحا برزگر
اگر عبوسی و جدیت خود را گم کنی،
چیزی را از دست نداده ای .
اما اگر خنده خود را گم کنی،
همه ی زندگی را گم کرده ای . مسیحا برزگر
تو برهنه به دنیا آمده ای و برهنه از دنیا می روی .
تو به همان میزان که با خود به دنیا آورده ای با خود از دنیا می بری.
تو در میان عریانی تولد و عریانی مرگ ،نقش واسطه را ایفا می کنی.
تو از زندگی می گیری و به زندگی می بخشی.
تو هیچ چیز نداشته ای و هیچ چیز نداری و هیچ چیز نخواهی داشت.
همه چیز به هستی تعلق دارد.مالک حقیقی ،هستی ست.
چند روزی چیزی را به تو امانت می دهد،سپس پس می گیرد و روانه ات می کند.کسی که از فهمی ژرف برخوردار است،خود راوسیله ای می داند در دست زندگی،
تا زندگی به وسیله او به زندگی ببخشد.
انسان شاهدی بیش نیست.اما این انسان باید بصیرتی کسب کند تا شایسته نام انسان باشدمسیحا برزگر
مطلب مرتبط: