شعر عارفانه،شعر کوتاه عاشقانه،شعر نو کوتاه احساسی،شعر نو کوتاه فلسفی،شعر کوتاه عاشقانه جدید،شعر کوتاه دلتنگی،شعرهای عاشقانه زیبا،شعر کوتاه زیبا

۱۰۷ مطلب با موضوع «گلچین اشعار شاعران ایران و جهان» ثبت شده است

گلچین اشعار شاعران ایران و جهان

 

( روی اسم شاعران کلیک کنید )

 الف: ابوسعید ابوالخیر - احمد شاملو  - احمدرضا احمدی  - اکبر اکسیر  - امیرخسرودهلوی - انوری  -  

        اوحدی مراغه ای - ایرج جنتی عطائی 

 
 
 
  
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰

گلچین اشعار زیبای میرزاعلی اکبر صابر

اشعار میرزاعلی اکبر صابر

اشعار میرزاعلی اکبر صابر

آسوده و راحت،
در خواب غفلت!
چشمها بسته،
در خواب جهالت!
چشمت بشود باز،ببیند همه
در رنج و مشقت!
غم ملت ،امت به کدورت!

گلچین اشعار شاعران ایران و جهان،،گلچین بهترین شعرها،،شعرهای زیبا،،شعر کوتاه،،شعر کوتاه عاشقانه،،اشعار عاشقانه،،اشعار کوتاه،،اشعار زیبا،

در ما نکند ندای این عصر اثر،
از خواب نخیزیم ز توپ و ز تشر،
گر اجنبیانند به طیاره سوار،
ما از اتول و موتول نداریم خبر.
گر اهل زمین پرند همچون مرغان،
ماییم زمین‌گیر ز اهل منبر

گلچین اشعار شاعران ایران و جهان،،گلچین بهترین شعرها،،شعرهای زیبا،،شعر کوتاه،،شعر کوتاه عاشقانه،،اشعار عاشقانه،،اشعار کوتاه،،اشعار زیبا،

راهم بدهید روبراه آمده‌ام
بر درگه حضرت‌الله آمده‌ام
بی‌تحفه نیامدم نه دستم خالی است
با دست پر از همه گناه آمده‌ام

گلچین اشعار شاعران ایران و جهان،،گلچین بهترین شعرها،،شعرهای زیبا،،شعر کوتاه،،شعر کوتاه عاشقانه،،اشعار عاشقانه،،اشعار کوتاه،،اشعار زیبا،

مادام که حامیان ظلمت
خواهند ادامه جهالت،
فهمد مگر این گروه ملّت،
توحید چه باشد و نبوت؟
مکتب کند اقتضا زمانه ،
بی خار شود گل فراست،
کم جوی صفا در این زمانه
چون نیست ، بجستجو چه حاجت ؟
ای خفته من ، بخواب غافل!

گلچین اشعار شاعران ایران و جهان،،گلچین بهترین شعرها،،شعرهای زیبا،،شعر کوتاه،،شعر کوتاه عاشقانه،،اشعار عاشقانه،،اشعار کوتاه،،اشعار زیبا،

پرسش:
گر که تعریف ز خود عیب بزرگیست، چرا
شیخ‌الاسلام ز خود اینهمه تقدیر کند؟
پاسخ:
چونکه ملاست پسرجان و هر آن خواب که دید
خود او خواب خودش را همه تعبیر کند

گلچین اشعار شاعران ایران و جهان،،گلچین بهترین شعرها،،شعرهای زیبا،،شعر کوتاه،،شعر کوتاه عاشقانه،،اشعار عاشقانه،،اشعار کوتاه،،اشعار زیبا،

صحبت دوازده نفر در یک مجلس:
وکیل: حق به‌ناحق گفته‌ام من، بس گناهان گرده‌ام.
حکیم: من نفهمیده مرض، اقوام گریان کرده‌ام.
تاجر: بنده مال خویش را با خلق یکسان کرده‌ام.
روضه‌خوان: خلق را گریانده، کیف از پول آنان کرده‌ام.
درویش: معرکه بگرفته، کلاشی فراوان کرده‌ام.
صوفی: روز و شب «حق» گفته‌ام، حق نیز پنهان کرده‌ام.
ملا: داده فتوا، خلق را اغوا فراوان کرده‌ام.
علم: ناامیدم، ترک این مخلوق نادان کرده‌ام.
جهل: من در این هنگامه کیفی کرده، جولان کرده‌ام.
شاعر: از گل . از بلبل و از عشق دکان کرده‌ام.
عوام: بر جهالت تکیه داده بستر از آن کرده‌ام.
روزنامه‌نگار: تا جریده پر شود صحبت فراوان کرده‌ام.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰

گلچین اشعار زیبای الکساندر پوپ

گلچین اشعار زیبای الکساندر پوپ

اشعار و جملات الکساندر پوپ

اندیشه های ما 
در غرفه های بیشمار مغز 
با زنجیر ناپیدا 
به یکدیگر پیوسته اند
از آنها چون یکی 
بیدار شود، 
سر بر می دارند هزار تای دیگر نیز

گلچین اشعار شاعران ایران و جهانx،گلچین بهترین شعرهاx،شعرهای زیباx،شعر کوتاهx،شعر کوتاه عاشقانهx،اشعار عاشقانهx،اشعار کوتاهx،اشعار زیباx،اشعار و جملات الکساندر پوپx،شعرهای الکساندر پوپ

طبیعت سراسر هنر است، امّا سرّ آن بر تو مکشوف نیست
اتفاق و تصادف، همه طرح و هدایت است که از دیده ها پنهان است
و ناموزونی ها، تمام هم آهنگی هاست که هنوز شناخته نشده است
و شر و بدی های جزیی در نظام کلْ همه خیر محض است
و علیرغم این عقل خطاکار
یک حقیقت چون آفتاب روشن است
و این است که هر چه هست، همه در جای خود نیکوست.

گلچین اشعار شاعران ایران و جهانx،گلچین بهترین شعرهاx،شعرهای زیباx،شعر کوتاهx،شعر کوتاه عاشقانهx،اشعار عاشقانهx،اشعار کوتاهx،اشعار زیباx،اشعار و جملات الکساندر پوپx،شعرهای الکساندر پوپ

انسان به دور از
اشتباه و خطا است!
بخشاینده خدا است

گلچین اشعار شاعران ایران و جهانx،گلچین بهترین شعرهاx،شعرهای زیباx،شعر کوتاهx،شعر کوتاه عاشقانهx،اشعار عاشقانهx،اشعار کوتاهx،اشعار زیباx،اشعار و جملات الکساندر پوپx،شعرهای الکساندر پوپ

خطرناک است،
دانش کم
یا باید آب چشمه را
تا قطره ی آخر نوشید
یا هرگز لب نزد

گلچین اشعار شاعران ایران و جهانx،گلچین بهترین شعرهاx،شعرهای زیباx،شعر کوتاهx،شعر کوتاه عاشقانهx،اشعار عاشقانهx،اشعار کوتاهx،اشعار زیباx،اشعار و جملات الکساندر پوپx،شعرهای الکساندر پوپ

وضع و حال مردمان تنگ فکر 

به وضع و حال بطریهای تنگ دهان ماند؛
هرچه کمتر در خود دارند،
با سر و صدای بیشتری
آن را به خارج پرتاب می کنند

گلچین اشعار شاعران ایران و جهانx،گلچین بهترین شعرهاx،شعرهای زیباx،شعر کوتاهx،شعر کوتاه عاشقانهx،اشعار عاشقانهx،اشعار کوتاهx،اشعار زیباx،اشعار و جملات الکساندر پوپx،شعرهای الکساندر پوپ

بهترین راه برای اثبات صفای ذهنی ما
نشان دادن خطاهای آن است؛
نمایش ناپاکیهای بستر نهر
به ما می فهماند
آب
پاک و صاف است

گلچین اشعار شاعران ایران و جهانx،گلچین بهترین شعرهاx،شعرهای زیباx،شعر کوتاهx،شعر کوتاه عاشقانهx،اشعار عاشقانهx،اشعار کوتاهx،اشعار زیباx،اشعار و جملات الکساندر پوپx،شعرهای الکساندر پوپ

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰

گلچین اشعار زیبای امیرخسرو دهلوی

گلچین اشعار زیبای امیرخسرو دهلوی

گلچین اشعار زیبای امیرخسرو دهلوی

گر خاک وجودم زپس مرگ ببیزند

زنگار گرفته همه پیکان تو یابند

فردای قیامت که به انصاف رسد خلق

بس دست تظلم که به دامان تو یابند

هر جاکه گریزد دل سودا زدهٔ من

بازش به سر زلف پریشان تو یابند

امیرخسرو دهلوی

،گلچین اشعار شاعران ایران و جهان،اشعار زیبا، اشعار عاشقانه،اشعار عرفانی،اشعار کوتاه،گنجینه ی بهترین شعرها،شعر،شعر کوتاه،، گلچین بهترین شعرها،شعرهای زیبا

دل ز تن بردی و در جانی هنوز
دردها دادی و درمانی هنوز
آشکارا سینه‌ام بشکافتی
همچنان در سینه پنهانی هنوز
ملک دل کردی خراب از تیغ ناز
واندرین ویرانه سلطانی هنوز
هر دو عالم، قیمت خود گفته‌ای
نرخ بالا کن که ارزانی هنوز
ما ز گریه چون نمک بگداختیم
تو ز خنده شکرستانی هنوز
جان ز بند کالبد آزاد گشت
دل به گیسوی تو زندانی هنوز
پیری و شاهدپرستی هم خوشست!
خسروا تا کی پریشانی هنوز؟

امیرخسرو دهلوی

،گلچین اشعار شاعران ایران و جهان،اشعار زیبا، اشعار عاشقانه،اشعار عرفانی،اشعار کوتاه،گنجینه ی بهترین شعرها،شعر،شعر کوتاه،، گلچین بهترین شعرها،شعرهای زیبا

یک دل به سر کوی تو آباد نیابند

یک جان زخم زلف تو آزاد نیابند

از پس که گرفتار غمت شد همه دلها

آفاق بگردند و دلی شاد نیابند

روزی که روی مست و خرامان سوی بازار

در شهر یکی صومعه آبادنیابند

جان میکن و از بهر وفا دم مزن ای دل

کاین مزد زخوبان پریزادنیا بند

ناخورده خراشی ز سرتیشهٔ هجران

سنگی به سر تربت فرهاد نیابند

امیرخسرو دهلوی

،گلچین اشعار شاعران ایران و جهان،اشعار زیبا، اشعار عاشقانه،اشعار عرفانی،اشعار کوتاه،گنجینه ی بهترین شعرها،شعر،شعر کوتاه،، گلچین بهترین شعرها،شعرهای زیبا

خبرت هست که از خویش خبر نیست مرا
گذری کن که ز غم راهگذر نیست مرا
گر سرم در سر سودات رود نیست عجب
سر سودای تو دارم غم سر نیست مرا
ز آب دیده که به صد خون دلش پروردم
هیچ حاصل بجز از خون جگر نیست مرا
بی رخت اشک همی بارم و گل می کارم
غیر از این کار کنون کار دگر نیست مرا
محنت زلف تو تا یافت ظفر بر دل من
بر مراد دل خود هیچ ظفر نیست مرا
بر سر زلف تو زانروی ظفر ممکن نیست
که تواناییی چون باد سحر نیست مرا
دل پروانه صفت گر چه پر و بال بسوخت
همچنان ز آتش عشق تو اثر نیست مرا
غم آن شمع که در سوز چنان بی خبرم
که گرم سر ببرند هیچ خبر نیست مرا
تا که آمد رخ زیبات به چشم خسرو
بر گل و لاله کنون میل نظر نیست مرا

امیرخسرو دهلوی

،گلچین اشعار شاعران ایران و جهان،اشعار زیبا، اشعار عاشقانه،اشعار عرفانی،اشعار کوتاه،گنجینه ی بهترین شعرها،شعر،شعر کوتاه،، گلچین بهترین شعرها،شعرهای زیبا

مبصران که مزاج جهان شناخته‌اند

دو روزه برگ اقامت دران نساخته‌اند

خراب گردد این باغ و برپرند همه

نوازنان که در و عندلیب و فاخته‌اند

امیرخسرو دهلوی

،گلچین اشعار شاعران ایران و جهان،اشعار زیبا، اشعار عاشقانه،اشعار عرفانی،اشعار کوتاه،گنجینه ی بهترین شعرها،شعر،شعر کوتاه،، گلچین بهترین شعرها،شعرهای زیبا
ز چشم کافرت کز غمزه لشکر میکشد هر سو

به هفت اقلیم تن یک منزل آبادان نمی‌ماند

نه‌ای با بنده چون اول بدین خوش میکنم دل را

که پیوسته مزاج آدمی یکسان نمی‌ماند

امیرخسرو دهلوی

،گلچین اشعار شاعران ایران و جهان،اشعار زیبا، اشعار عاشقانه،اشعار عرفانی،اشعار کوتاه،گنجینه ی بهترین شعرها،شعر،شعر کوتاه،، گلچین بهترین شعرها،شعرهای زیبا

بیم است که سودایت دیوانه کند ما را
در شهر به بدنامی افسانه کند ما را
بهر تو ز عقل و دین بیگانه شدم آری
ترسم که غمت از جان بیگانه کند ما را
در هجر چنان گشتم ناچیز که گر خواهد
زلفت به سر یک مو در شانه کند ما را
زان سلسله گیسو منشور نجاتم ده
زان پیش که زنجیرت دیوانه کند ما را
زینگونه ضعیف ار من در زلف تو آویزم
مشاطه به جای مو در شانه کند ما را
من می زده دوشم شاید که خیال تو
امروز به یک ساغر مستانه کند ما را...

امیرخسرو دهلوی

،گلچین اشعار شاعران ایران و جهان،اشعار زیبا، اشعار عاشقانه،اشعار عرفانی،اشعار کوتاه،گنجینه ی بهترین شعرها،شعر،شعر کوتاه،، گلچین بهترین شعرها،شعرهای زیبا

مرا در دیست اندر دل که درمان نیستش یارا
من و دردت، چو تو درمان نمی خواهی دل ما را
منم امروز، و صحرایی و آب ناخوش از دیده
چو مجنون آب خوش هرگز ندادی وحش صحرا را
شبت خوش باد و خواب مستیت سلطان و من هم خوش
شبی گر چه نیاری یاد بیداران شبها را
ز عشق ار عاشقی میرد، گنه بر عشق ننهد کس
که بهر غرقه کردن عیب نتوان کرد دریا را
بمیرند و برون ندهند مشتاقان دم حسرت
کله ناگه مبادا کج شود آن سرو بالا را
به نومیدی به سر شد روزگار من که یک روزی
عنان گیری نکرد امید، هم عمر روان ما را
مزن لاف صبوری خسروا در عشق کاین صرصر
به رقص آرد چو نفخ صور، کوه پای بر جا را

امیرخسرو دهلوی

،گلچین اشعار شاعران ایران و جهان،اشعار زیبا، اشعار عاشقانه،اشعار عرفانی،اشعار کوتاه،گنجینه ی بهترین شعرها،شعر،شعر کوتاه،، گلچین بهترین شعرها،شعرهای زیبا

ای زلف چلیپای تو غارتگر دین‌ها 
وی کرده گمانِ دهنت دفع یقین‌ها
زین­سان که بکشتی به شکر خنده جهانی 
خواهم که به دندان کشم از لعل تو کین‌ها
گر مهر گیا بایدت ای دوست طلب کن 
هر جا که چکد آب دو چشمم به زمین‌ها
دشوار رود مهر تو از سینهٔ خسرو 
مانده‌است چو نقشی که بماند به نگین‌ها

امیرخسرو دهلوی

مطلب دیگر:

گلچین اشعار زیبای اوحدی مراغه ای

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰

گلچین اشعار زیبای اوحدی مراغه ای

گلچین اشعار زیبای اوحدی مراغه ای

گلچین اشعار زیبای اوحدی مراغه ای

سر آغاز

به نام آنکه ما را نام بخشید
زبان را در فصاحت کام بخشید
به نور خود بر افروزندهٔ دل
به نار بیدلی سوزندهٔ دل
سر هر نامه‌ای از نام او خوش
جهان جان ز عکس جام او هوش
درود از ما، سلام از حضرت او
دمادم بر رسول و عترت او
ابوالقاسم، که شد عالم طفیلش
فلک دهلیز چاوشان خیلش

اوحدی مراغه ای

،گلچین اشعار شاعران ایران و جهان،اشعار زیبا، اشعار عاشقانه،اشعار عرفانی،اشعار کوتاه،گنجینه ی بهترین شعرها،شعر،شعر کوتاه،، گلچین بهترین شعرها،شعرهای زیبا
در مذمت روزگار

جهان خالیست، من در گوشه زانم
مروت قحط شد، بی‌توشه زانم
اگر بودی چنان چون بود ازین پیش
بزرگی کو بدانستی کم از بیش
چرا بایستمی ده نامه گفتن؟
چو خامان درد دل با خامه گفتن؟
کی از ده نامه‌ای نامم برآید؟
ز هر بیهوده‌ای کامم بر آید؟
چو دریا پر گهر دارم ضمیری
ولی گوهر نمیجوید امیری
چون ماه از طبع من خود نور پاشد
نه او را مشتری باید که باشد؟
سخن را چون خریداری ندیدم
به از ترک سخن کاری ندیدم
خرد دورست ازین بیهوده گفتن
حدیث بوده و نابوده گفتن

اوحدی مراغه ای

،گلچین اشعار شاعران ایران و جهان،اشعار زیبا، اشعار عاشقانه،اشعار عرفانی،اشعار کوتاه،گنجینه ی بهترین شعرها،شعر،شعر کوتاه،، گلچین بهترین شعرها،شعرهای زیبا
کسی کو آزمود، آنگاه پیوست
نباید بعد از آن خاییدنش دست
چو پیوندی و آنگاه آزمایی
ز حیرت دست خود بسیار خایی
دل عاشق سکونت پیشه باید
عزیمت را نخست اندیشه باید

اوحدی مراغه ای

،گلچین اشعار شاعران ایران و جهان،اشعار زیبا، اشعار عاشقانه،اشعار عرفانی،اشعار کوتاه،گنجینه ی بهترین شعرها،شعر،شعر کوتاه،، گلچین بهترین شعرها،شعرهای زیبا
شبی پروانه‌ای با شمع شد جفت
چو آتش در فتادش خویش را گفت
که: پیش از تجربت چون دوست گیری
بنه گردن، که پیش دوست میری
سخن در دوستداری آزمودست
کزیشان نیز ما را رنج بودست
دل من زان کسی یاری پذیرد
که چون در پای افتم دست گیرد
درین منزل نبینی دوستداری
که گر کاری فتد آید به کاری
چنین‌ها دوستی را خود نشاید
که اندر دوستی یک هفته پاید

اگر با عقل داری آشنایی
جدایی جوی ازین یاران، جدایی
ز خلق آن ماه چون اندیشه میکرد
شکیبایی و دوری پیشه میکرد
برآشفت و پریشان کرد نامش
به دست قاصدی گفتا پیامش

اوحدی مراغه ای

،گلچین اشعار شاعران ایران و جهان،اشعار زیبا، اشعار عاشقانه،اشعار عرفانی،اشعار کوتاه،گنجینه ی بهترین شعرها،شعر،شعر کوتاه،، گلچین بهترین شعرها،شعرهای زیبا

چون ندیدم خبری زین دل رنجور ترا
در سپردم به خدا، ای ز خدا دور، ترا
شاد نابوده ز وصل تو من و نابوده
توجفا کرده و من داشته معذور ترا
صورت پاک ترا از نظر پاک مپوش
که به جز دیدهٔ پاکان ندهد نور ترا
گر ز دیدار تو آگاه شوند اهل بهشت
سر مویی نفروشند به صد حور ترا
ای که رنجی نکشیدی و ندیدی ستمی
چه غم از حال ستم‌دیدهٔ رنجور ترا؟
تو که چون من ننشستی به غمی روز دراز
سخت کوتاه نماید شب دیجور ترا
اوحدی را ز نظر دور مدار، ای دل و جان
که دلارام ترا دارد و منظور ترا

اوحدی مراغه ای

،گلچین اشعار شاعران ایران و جهان،اشعار زیبا، اشعار عاشقانه،اشعار عرفانی،اشعار کوتاه،گنجینه ی بهترین شعرها،شعر،شعر کوتاه،، گلچین بهترین شعرها،شعرهای زیبا

دل مست و دیده مست و تن بی‌قرار مست
جانی زبون چه چاره کند با سه چار مست؟
تلخست کام ما ز ستیز تو، ای فلک
ما را شبی بر آن لب شیرین گمار، مست
یک شب صبح کرده بنالم بر آسمان
با سوز دل ز دست تو، ای روزگار، مست
ای باد صبح، راز دل لاله عرضه دار
روزی که باشد آن بت سوسن عذار مست
از درد هجر و رنج خمارش خبر دهم
گر در شوم شبی به شبستان یار مست
سر در سرش کنم به وفا، گر به خلوتی
در چنگم اوفتد سر زلف نگار، مست
لب برنگیرم از لب یار کناره گیر
گر گیرمش به کام دل اندر کنار، مست
یکسو نهم رعونت و در پایش اوفتم
روزی اگر ببینمش اندر کنار، مست
می‌خانه هست، از آن چه تفاوت که زاهدان
ما را به خانقاه ندادند بار مست؟
ما را تو پنج بار به مسجد کجا بری؟
اکنون که می‌شویم به روزی سه بار مست
از ما مدار چشم سلامت، که در جهان
جز بهر کار عشق نیاید به کار مست
ای اوحدی، گرت هوس جنگ و فتنه نیست
ما رای به کوی لاله‌رخان در می‌آرمست

اوحدی مراغه ای

،گلچین اشعار شاعران ایران و جهان،اشعار زیبا، اشعار عاشقانه،اشعار عرفانی،اشعار کوتاه،گنجینه ی بهترین شعرها،شعر،شعر کوتاه،، گلچین بهترین شعرها،شعرهای زیبا

شمع از سر خود گذشت و آزاد بسوخت
بر آتش غم خنده‌زنان شاد بسوخت
من بندهٔ شمعم، که ز بهر دل خلق
ببرید ز شیرین و چو فرهاد بسوخت

اوحدی مراغه ای

،گلچین اشعار شاعران ایران و جهان،اشعار زیبا، اشعار عاشقانه،اشعار عرفانی،اشعار کوتاه،گنجینه ی بهترین شعرها،شعر،شعر کوتاه،، گلچین بهترین شعرها،شعرهای زیبا

بد میکنند مردم زان بی‌وفا حکایت
وانگه رسیده ما را دل دوستی به غایت
بنیاد عشق ویران، گر می‌زنم تظلم
ترتیب عقل باطل، گر می‌کنم شکایت
صد مهر دیده از ما، ناداده نیم بوسه
صد جور کرده بر ما، نادیده یک جنایت
آیا بر که گویم: این قصهٔ پریشان؟
یا بر که عرضه دارم این رنج بنهایت؟
عقلم به عشق او، چون رخصت بداد، گفتم
روزی به سر در آیم زین عقل بی‌کفایت
دل وصف او به نیکی کردی همیشه، آری
چون عشق سخت گردد دل کژ کند روایت
بی‌غم کجا توان بود؟ آسوده کی توان شد؟
نی زین طرف تحمل، نی زان جهت عنایت
در عشق او صبوری دل باز داد ما را
ورنه که خواست کردن درویش را رعایت؟
ای اوحدی، غم او برخود مگیر آسان
کین غصهٔ نهانی ناگه کند سرایت

اوحدی مراغه ای

،گلچین اشعار شاعران ایران و جهان،اشعار زیبا، اشعار عاشقانه،اشعار عرفانی،اشعار کوتاه،گنجینه ی بهترین شعرها،شعر،شعر کوتاه،، گلچین بهترین شعرها،شعرهای زیبا

من کشتهٔ عشقم،خبرم هیچ مپرسید
گم شد اثر من،اثرم هیچ مپرسید
گفتند که: چونی؟ نتوانم که بگویم
این بود که گفتم، دگرم هیچ مپرسید
فردا سر خود می‌کنم اندر سر و کارش
امروز که با درد سرم هیچ مپرسید
وقتی که نبینم رخش احوال توان گفت
این دم که درو می‌نگرم هیچ مپرسید
بی‌عارضش این قصهٔ روزست که دیدید
از گریهٔ شام و سحرم هیچ مپرسید
خون جگرم بر رخ و پرسیدن احوال؟
دیدید که: خونین جگرم، هیچ مپرسید
از دوست بجز یک نظرم چون غرضی نیست
زان دوست بجز یک نظرم هیچ مپرسید
از دست شما جامه دو صد بار دریدم
خواهید که بازش بدرم هیچ مپرسید
با اوحدی این دیدهٔ‌تر بیش ندیدیم
بالله ! که ازین بیشترم هیچ مپرسید

اوحدی مراغه ای

،گلچین اشعار شاعران ایران و جهان،اشعار زیبا، اشعار عاشقانه،اشعار عرفانی،اشعار کوتاه،گنجینه ی بهترین شعرها،شعر،شعر کوتاه،، گلچین بهترین شعرها،شعرهای زیبا

ای زاهد مستور، زمن دور، که مستم
با توبهٔ خود باش، که من توبه شکستم
زنار ببندی تو و پس خرقه بپوشی
من خرقهٔ پوشیده به زنار ببستم
همتای بت من به جهان هیچ بتی نیست
هر بت که بدین نقش بود من بپرستم
فردای قیامت که سر از خاک برآرم
جز خاک در او نبود جای نشستم
دست من و دامان شما، هر چه ببینید
جز حلقهٔ آن در، بستانید ز دستم
بر گرد من ار دانه و دامیست عجب نیست
روزی دو، که مرغ قفس و ماهی شستم
در سر هوس اوست، به هر گوشه که باشم
در دل طرب اوست، به هر گونه که هستم
بارم نتوان برد، که مسکین و غریبم
خوارم نتوان کرد که افتاده و پستم
باشد سخنم حلقه به گوش همه دلها
چون حلقه به گوش سخن روز الستم
پنهان شدم از خلق وز خلق خلق او
خلقم چو بدیدند و بجستند بجستم
دوش اوحدی از زهد سخت گفت و من از عشق
القصه، من از غصهٔ او نیز برستم

اوحدی مراغه ای

،گلچین اشعار شاعران ایران و جهان،اشعار زیبا، اشعار عاشقانه،اشعار عرفانی،اشعار کوتاه،گنجینه ی بهترین شعرها،شعر،شعر کوتاه،، گلچین بهترین شعرها،شعرهای زیبا

از نوش جهان نصیب من نیش آمد
تیر اجلم بر جگر ریش آمد
کوته سفری گزیده بودم، لیکن
ز آنجا سفری دراز در پیش آمد

اوحدی مراغه ای

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
عضویت