شعر های کوتاه لیلا کرد بچه - اشعار لیلا کرد بچه
و هیچ کس آنقدر زن نیست
که ساعت ها بشود برایش گریست
لیلا کردبچه
![]()
بخوان
حتی اگر شده اندازه ی پنجره ای
که بیش از حوصله ی بهار بسته مانده است
آنقدر بسته مانده است
که نامش را گذاشته اند دیوار.
لیلا کردبچه
![]()
کافیست ترا به نام بخوانم
تا ببینی لکنت عاشقانه ترینِ لهجه هاست
و چگونه لرزش لب های من
دنیا را به حاشیه می برد.
لیلا کردبچه
![]()
من تنها مادری نگرانم،
مادری نگران برای دخترم
که همین روزها کفشش انگشت هایش را خواهد زد
و همین روزها مدادهای رنگی همکلاسی اش
از مدادهای او بلندتر خواهد شد.
لیلا کردبچه
![]()
چرا هرچه کانالهای این تلویزیون لعنتی را عوض میکنم
جنگ تمام نمیشود؟
و هرچه روی شیشهاش دستمال میکشم
رد اشک از صورت مادرانِ بیفرزند
پاک نمیشود.
لیلا کردبچه
![]()
و گور تنها خانه ای است
که از نبودن تو در آن
دلم
نمی گیرد.
لیلا کردبچه
![]()
راستش را بخواهی
دیگر به دستهای تو هم اعتمادی ندارم
به هیچکس و هیچچیز اعتمادی ندارم
آنقدر که فکر میکنم هرکه ایستادهست
پایی برای دویدن ندارد
یا آنکه میدود
پاهایش را
از پای جوخهی اعدام دزدیدهست.
لیلا کردبچه
![]()
مشتها اما
بهتر از همه میدانند
دستی که پارچهای سپید را تکان داده تفنگ را پر میکند
و انگشتی که پای صلحنامه خورده ماشه را میکشد
- هرچه باشد مشتها
همجنسهای خودشان را که بهتر از ما میشناسند.
لیلا کردبچه
![]()
و چه انتظار بزرگی است
اینکه بدانی
پشت هر "دوستت دارم" چقدر دوستت دارم.
لیلا کردبچه
![]()
صبح را از چشم عقربه ها می بینیم
بلند می شویم و می رویم به پایان روز می رسیم
و دست به دیواری می زنیم و
دوباره برمی گردیم
لیلا کردبچه
![]()
عادت کرده ایم
آنقدر که یادمان رفته است شب
مثل سیاهی موهایمان ناگهان می پرد
و یک روز آنقدر صبح می شود
که برای بیدار شدن
دیر است ...
لیلا کردبچه
![]()
نگاهم می کنی
و چشم هایت چقدر خسته اند !
انگار از تماشای منظره ای دور برگشته اند .
لیلا کردبچه
![]()
به خاطر مردم است که می گویم
گوش هایت را کمی نزدیک دهانم بیار،
دنیا
دارد از شعرهای عاشقانه تهی می شود
و مردم نمی دانند
چگونه می شود بی هیچ واژه ای
کسی را که این همه دور است
این همه دوست داشت ...
لیلا کردبچه
![]()
انگشتت را
هرجای نقشه خواستی بگذار
فرقی نمی کند
تنهایی من
عمیق ترین جای جهان است
و انگشتان تو هیچ وقت
به عمق فاجعه پی نخواهند برد.
لیلا کردبچه