شعر عارفانه،شعر کوتاه عاشقانه،شعر نو کوتاه احساسی،شعر نو کوتاه فلسفی،شعر کوتاه عاشقانه جدید،شعر کوتاه دلتنگی،شعرهای عاشقانه زیبا،شعر کوتاه زیبا

۴۴۲ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «گلچین اشعار شاعران ایران و جهان» ثبت شده است

گلچین سخنان آدولف هیتلر

گلچین سخنان آدولف هیتلر

وقتی برنده میشوی، نیازی به توضیح نداری! وقتی می بازی چیزی برای توضیح دادن نداری! هیتلر

 سخنان بزرگان

کسی که بتواند میل و هوس شهواتی خود را مهار کند موجود با اراده ای است . هیتلر

 سخنان بزرگان

کسی که با تخیلات پریشان از مشکلات برای خود کوهی می سازد و هر چیز را دشواری می داند واژگون شدن او حتمی است . هیتلر

 سخنان بزرگان

هرجا ایمان کامل باشد اراده قوی هم وجود خواهد داشت مردان بی اراده کسانی هستند که به هیچ چیز ایمان ندارند . هیتلر

 سخنان بزرگان

کسی که میخواهد زنده بماند باید مبارزه کند و کسی که دست از مبارزه بردارد آن هم در جهانی که هستی آن وابسته به مبارزه کردن است لایق زنده ماندن نیست . هیتلر

 سخنان بزرگان

حقیقت همان دروغی است که بارها و بارها تکرار شده است . هیتلر

 سخنان بزرگان

تعلیم و تربیت یکی از اساس کشور است و مغز های جوان نبایستی از دانش ها و معلوماتی انباشه شود که هشتاد درصد برای آن ها غیر ضروری است و در نتیجه ممکن است پس از چند سال آن ها را به کلی فراموش کنند . هیتلر 

 سخنان بزرگان

از درس تاریخ آنچه در خاطرات جوانان باقی می ماند غیر از یک مشت اطلاعات بی فایده مانند تاریخ تولد چند سردار یا پادشاه چیز دیگری نبوده و سایر قسمت های مهم آن به کلی از یاد رفته و یا از ان نتیجه کلی نگرفته اند . هیتلر

 سخنان بزرگان

شما یک عمر بر سر کودک بزنید و از رشد و تکامل او جلوگیری کنید معلوم است که چنین موجود سر خورده در خود آن نیرو را نخواهد یافت که با استفاده از منابع طبیعی فکر و اندیشه را در خود تقویت نماید . هیتلر

 سخنان بزرگان

بهترین وسیله برای شکست یک ملت ناتوان ساختن انرژی و اراده معنوی است . هیتلر

 سخنان بزرگان

اگر اقدامی با شکست و دلسردی روبرو شد نباید دست از تلاش و کوشش برداشت و امید پیروزی را از دست داد . هیتلر

 سخنان بزرگان

تجربه نشان داده است هرگونه عقیده که با مخالفت سخت روبرو شود، هواخواه بیشتری پیدا می کند و گاهی شکنجه و آزار شدن طرفدارانش در پیشرفت آن مؤثر است و بر تعداد طرفداران آن افزوده می گردد . هیتلر

 سخنان بزرگان

وقتی یک ملت برای فرهنگ و نژاد و ملیت خویش ارزشی قائل نشد و حقی را که طبیعت برای نگاهداری نژاد پاکش به او ارزانی داشته بود پایمال ساخت و به بیگانگان روی آورد و تسلیم شد دیگر حق ندارد از شکست و بدبختی سیاسی که خودش باعث آن شده است شکایت کند .هیتلر

 سخنان بزرگان

یهودیان پایه های هنر و ادبیات کشور های دیگر را سست می کنند احساسات مردم را فریب می دهند و تمام افکار درست و محکم را در هم فرو ریخته و مردم را از راه راست منحرف می سازند .هیتلر

 سخنان بزرگان

چیزی که باعث قدرت و بزرگی نژاد آریا شد فقط غرایز معنوی نبود بلکه توجه و علاقه ی او برای تشکیل سازمان های بزرگتر باعث پیشرفت این قوم شده است و آن ها از روز اول خود را عادت دادند که برای تامین مایحتاج زندگی خود و دیگران زحمت بکشند و از این راه سازمان وسیع تری ایجاد کردند . هیتلر

 سخنان بزرگان

بعضی حقایق به طوری پنهان شده اند که اگر کسی به خوبی دقت نکند آن را نمی شناسد ولی غالباْ اتفاق می افتد که این حقایق روشن را افراد عادی نمی بینند یا لااقل نمی توانند بد و خوب خویش را تشخیص دهند . هیتلر

 سخنان بزرگان

اگر بخواهیم عالم هستی را به سه قسمت نمایند: قسمتی که تمدن انسانی را خلق کرده و گروهی که آن را نگاهداری نموده و دسته ای که آن را از بین برده اند بدون هیچ تردید نژاد اریاها جزء گروه اول قرار خواهند گرفت . هیتلر

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰

گلچین سخنان آبراهام لینکلن

گلچین سخنان آبراهام لینکلن

همه مردم از تعارف خوششان می آید.آبراهام لینکلن

سخنان بزرگان

هرکس برای دفاع از حقش برخواست ،تو هم برخیز. اگر بنشینی ،حق را تنها رهاکرده ای نه بپاخواسته را آبراهام لینکلن

 سخنان بزرگان

به این نکته پی برده ام که بیشتر مردم آنقدر شاد هستند که ذهن شان را نیز وادار می سازند این گونه باشد.آبراهام لینکلن

سخنان بزرگان


آزادی یعنی اینکه می خواهم نه برده باشم و نه برده دار.آبراهام لینکلن

سخنان بزرگان


من دیده ام که درجه سعادت اشخاص بستگی به اراده و میل خود آنها دارد. آبراهام لینکلن

سخنان بزرگان


مرد بی شهامت کسی است که در جایی که باید اعتراف کند، خاموش بنشیند.آبراهام لینکلن

سخنان بزرگان


اگر نمی خواهی در حق تو داوری شود، درباره دیگران داوری نکن.آبراهام لینکلن

سخنان بزرگان


ازدواج نه بهشت است و نه جهنم، تنها یک برزخ است.آبراهام لینکلن

سخنان بزرگان


زمین خوردن، شکست خوردن نیست؛ از زمین بلند نشدن، شکست خوردن است.آبراهام لینکلن

سخنان بزرگان


همانطور که مایل نیستم بنده کسی باشم، حاضر نیستم آقای کسی باشم. کسانی که مخالف آزادی دیگرانند، خود لیاقت آزادی را ندارند.آبراهام لینکلن

سخنان بزرگان


کشتن گنجشک ها، کرکس ها را ادب نمی کند.آبراهام لینکلن

سخنان بزرگان


لبخند، بیش از چند لحظه دوام ندارد، اما خاطره ی آن جاودانی است.آبراهام لینکلن

سخنان بزرگان


هرگاه بتوانیم بعد از شکست لبخند بزنیم شجاع هستیم.آبراهام لینکلن

سخنان بزرگان


رنج و غصه را برای خودت بپذیر و رفاه و آسایش را برای همه .آبراهام لینکلن

سخنان بزرگان


پدرم به من کار کردن را آموخت، نه عشق و علاقه به کار را.آبراهام لینکلن

سخنان بزرگان


من مایلم امور دولت را به نحوی اداره کنم که اگر در پایان فرمانروایی خود همه دوستانم را از دست دادم، دست کم یکی از دوستانم باقی بماند و آن، وجدان و قلب من است.آبراهام لینکلن

سخنان بزرگان


به همه اعتماد داشتن خطرناک است، به هیچ کس اعتماد نداشتن خطرناکترین است.آبراهام لینکلن

سخنان بزرگان


گامهای من رو به جلو همواره آرام بوده اند. این را خودم می دانم، اما هرگز هیچ گامی را رو به عقب برنداشته ام.آبراهام لینکلن

سخنان بزرگان


کسی که "امروز" از "دیروز" آگاهتر نباشد، انسان خردمندی نیست.آبراهام لینکلن

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰

گلچین اشعار یدالله رویایی

گلچین اشعار یدالله رویایی

آنچه زبان می‌خورد
همیشه همان چیزی‌ست
که زبان را می‌خورد :
امیدِ آمدن ِلغتی
لغتی که نمی آید
تو آنسوتر آنجا تر
برابر من ایستاده ای
برابر بامن
و چهره ام
چیزی به آینه از من نمی‌دهد
چیزی از آینه درمن می‌کاهد
و انتظار صخرۀ سرخ
- نوکِ زبانِ تو -
امیدِ آمدن ِلغتی ست
لغتی که نمی آید یدالله رویایی

گلچین اشعار شاعران ایران و جهان

بگذرد بر بستر ِ شن های داغ
گندم از شوراب روید٬ گل ز سنگ
خو بگیرد باغم ِ پاییز باغ
آن زمان دلخسته بنشینیم لنگ
در خم ِ ره بی که فریادی کنیم 
خیمه برگیریم و زان پس زندگی 
خالی از سودای آزادی کنیم یدالله رویایی

گلچین اشعار شاعران ایران و جهان

از تو سخن از به آرامی
از تو سخن از به تو گفتن 
از تو سخن از به آزادی
وقتی سخن از تو می گویم 
از عاشق از عارفانه می گویم 
از دوستت دارم 
از خواهم داشت 
از فکر عبور در به تنهایی
من با گذر از دل تو می کردم 
من با سفر سیاه چشم تو زیباست 
خواهم زیست 
من با به تمنای تو خواهم ماند 
من با سخن از تو 
خواهم خواند یدالله رویایی

گلچین اشعار شاعران ایران و جهان

درخت تنهایی را می داند 
و صداها را به نام می خواند 
جنگل جامعه ای اسیر است 
و درخت حافظه ای مغشوش
حافظه ای اسیر 
در جامعه ای مغشوش
چه کند گر زنجیرش را نستاید 
گر خاک را نشناسد ؟ یدالله رویایی

گلچین اشعار شاعران ایران و جهان

برگرد! 
ای کاروان خسته، برگرد !
ذهن ِنمک عقیم و نازا ست
زیبائی ِ ذغال را آتش
طی کرده است 
و ماهیان قرمز ِ شب را
ستاره ها ترسانده اند
ای ذهن، 
ای زخم ِمنتشر !
صبر ِمیان تهی را
از مزرعۀ نمک بردار
زیرا که اب‌های قدیمی همواره درکتاب‌ تو جاری ست
بر گرد !
اینجا طبیعت
- آنسان که می نماید- یدالله رویایی

گلچین اشعار شاعران ایران و جهان

اینجا هنوز هم
حرف هایی بین من و دنیا هست
که بینِ من و دنیا می مانَد. یدالله رویایی

گلچین اشعار شاعران ایران و جهان

پیش از آن که بمیرم
آمد
دانستم
که هیچ وقت مرگ منتظرِ مرگ نیست یدالله رویایی

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰

گلچین اشعار هوشنگ ابتهاج (سایه)

گلچین اشعار هوشنگ ابتهاج (سایه)

درین سرای بی کسی کسی به در نمی زند
به دشت پُر ملالِ ما پرنده پَر نمی زند 
یکی ز شب گرفتگان چراغ بر نمی کُند
کسی به کوچه سارِ شب درِ سحر نمی زند
نشسته ام در انتظارِ این غبارِ بی سوار
دریغ کز شبی چنین سپیده سر نمی زند
گذرگهی ست پُر ستم که اندر او به غیرِ غم
یکی صلای آشنا به رهگذر نمی زند
دلِ خرابِ من دگر خراب تر نمی شود
که خنجرِ غمت ازین خراب تر نمی زند
چه چشمِ پاسخ است ازین دریچه های بسته ات؟
برو که هیچ کس ندا به گوشِ کر نمی زند
نه سایه دارم و نه بر، بیفکنندم و سزاست
اگر نه بر درختِ تر کسی تبر نمی زند هوشنگ ابتهاج

گلچین اشعار شاعران ایران و جهان 

امروز 
نه آغاز و نه انجام جهان است
ای بس غم و شادی، که پس پرده نهان است
گر مرد رهی ؛ غم مخور از دوری و دیری
دانی که رسیدن هنر گام زمان است
تو رهرو دیرینه سرمنزل عشقی
بنگر که ز خون تو به هر گام نشان است
آبی که بر آسود ، زمینش بخورد زود
دریا شود آن رود که پیوسته روان است
از روی تو دل کندنم آموخت زمانه
این دیده از ان روست که خونابه فشان است
دردا و دریغا که در این بازی خونین
بازیچه ایام دل آدمیان است... هوشنگ ابتهاج

 گلچین اشعار شاعران ایران و جهان

فریاد که از عمر جهان هر نفسی رفت
دیدیم کزین جمع پراکنده کسی رفت
شادی مکن از زادن و شیون مکن از مرگ
زین گونه بسی آمد و زین گونه بسی رفت  هوشنگ ابتهاج

گلچین اشعار شاعران ایران و جهان

 

وه، چه شیرین است.
رنج بردن با فشردن؛
در ره یک آرزو مردانه مردن!
و اندر امید بزرگ خویش
با سرو زندگی‌ بر لب
جان سپردن!
آه؛ اگر باید
زندگانی را بخون خویش رنگ آرزو بخشید
و بخون خویش نقش صورت دلخواه زد بر پرده امید؟ هوشنگ ابتهاج

 گلچین اشعار شاعران ایران و جهان

...چون کوه نشستم من با تاب و تب پنهان
صد زلزله برخیزد آنگاه که برخیزم
برخیزم و بگشایم بند از دل پر آتش
وین سیل گدازان را از سینه فروریزم
چون گریه گلو گیرد از ابر فرو بارم
چون خشم رخ افروزد در صاعقه آویزم
ای سایه ! سحرخیزان دلواپس خورشیدند
زندان شب یلدا بگشایم و بگریزم هوشنگ ابتهاج

گلچین اشعار شاعران ایران و جهان 

چرا پنهان کنم ؟ عشق است و پیداست 
درین آشفته اندوه نگاهم 
تو را می خواهم ای چشم فسون بار 
که می سوزی نهان از دیرگاهم 
چه می خواهی ازین خاموشی سرد ؟
زبان بگشا که می لرزد امیدم 
نگاه بی قرارم بر لب توست 
 که می بخشی به شادی های نویدم 
دلم تنگ است و چشم حسرتم باز
چراغی در شب تارم برافروز
به جان آمد دل از ناز نگاهت
فرو ریز این سکوت آشناسوز هوشنگ ابتهاج

گلچین اشعار شاعران ایران و جهان 

شب فرو می افتاد 
به درون آمدم و پنجره ها رابستم 
باد با شاخه در آویخته بود 
من در این خانه تنها تنها 
غم عالم به دلم ریخته بود 
ناگهان حس کردم
که کسی 
آنجا بیرون در باغ 
در پس پنجره ام می گرید 
صبحگاهان شبنم 
می چکید از گل سیب هوشنگ ابتهاج

 گلچین اشعار شاعران ایران و جهان

سایه ها،زیر درختان، در غروب سبز می‌گریند.
شاخه ها چشم انتظار ِ سرگذشت ابر،
و آسمان، چون من، غبار آلود دلگیری.
باد، بوی خاک ِ باران خورده می‌آرد.
سبزه ها در راهگذار ِ شب پریشانند.
آه، اکنون بر کدامین دشت می‌بارد؟
باغ، حسرتناک ِ بارانی ست،
چون دل من در هوای گریه‌ی سیری... هوشنگ ابتهاج

گلچین اشعار شاعران ایران و جهان 

عزیزم‌
پاک‌ کن‌ از چهره‌ اشکت‌ را، ز جا برخیز
تو در من‌ زنده‌ای‌، من‌ در تو
ما هرگز نمی‌میریم‌
من‌ و تو با هزارانِ دگر
این‌ راه‌ را دنبال‌ می‌گیریم‌
از آن‌ ماست‌ پیروزی‌
از آن‌ ماست‌ فردا
با همه‌ شادی‌ و بهروزی‌
عزیزم‌
کار دنیا رو به‌ آبادی‌ست‌
و هر لاله‌ که‌ از خون‌ شهیدان‌ می‌دمد امروز
نوید روز آزادی‌ست‌. هوشنگ ابتهاج

گلچین اشعار شاعران ایران و جهان 

 هوای روی تو دارم نمی گذارندم
مگر به کوی تو این ابرها ببارندم
مرا که مست توام این خمار خواهد کشت
نگاه کن که به دست که می سپارندم
مگر در این شب دیر انتظار ِعاشق کش
به وعده های وصال تو زنده دارندم
غمی نمی خورد ایام و جای رنجش نیست
هزار شکر که بی غم نمی گذارندم هوشنگ ابتهاج

 گلچین اشعار شاعران ایران و جهان

بسترم صدف خالی یک تنهاییست
و تو
چون مروارید
گردن آویز کسان دگری!... هوشنگ ابتهاج

گلچین اشعار شاعران ایران و جهان 

چه غریب ماندی ای دل ! 
نه غمی ، نه غمگساری
نه به انتظار یاری ،
نه ز یار انتظاری
غم اگر به کوه گویم
بگریزد و بریزد
که دگر بدین گرانی نتوان کشید باری... هوشنگ ابتهاج

 گلچین اشعار شاعران ایران و جهان

گفتمش شیرین ترین آواز چیست؟
چشم غمگینش به رویم خیره ماند
قطره قطره اشکش از مژگان چکید
لرزه افتادش به گیسوی بلند
زیر لب غمناک خواند
ناله‌ی زنجیرها بر دست من!... هوشنگ ابتهاج

گلچین اشعار شاعران ایران و جهان 

زمان بی کرانه را 
تو با شمار عمر ما مسنج 
به پای او دمی ست این درنگ درد و رنج 
به سان رود 
که در نشیب دره سر به سنگ می زند رونده باش 
امید هیچ معجزی ز مرده نیست
زنده باش هوشنگ ابتهاج

۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰

گلچین اشعار ویلیام شکسپیر

گلچین اشعار ویلیام شکسپیر

وقتی چهل زمستان پیشانی تو را از همه طرف احاطه و محاصره کرد
و در کشتزار جمال تو چین و شیارهای عمیق حفر نمود
زمانی که این پوشش جوانی غرور آمیز را
به صورت لباس ژنده و کم ارزش درآورد
اگر از تو پرسیدند
آن همه زیبایی تو کجا شدند
آن همه خزانه با ارزش روزهای نشاط و جوانی کجا رفتند
اگر بگویی در گودی چشمان فرو رفته ام
گم شده اند
شرمساری بی فایده است
چقدر سرمایه گذاری زیبایی
اگر میتوانستی جواب دهی
"این طفل زیبای من حساب مرا صاف
و جوابگو عذرخواه پیری من است"
زیباییش ثابت کننده زیبایی توست
که آنرا به ارث برده است ویلیام شکسپیر

گلچین اشعار شاعران ایران و جهان 

شکوه ِ دنیا همچون دایره ای بر روی آب است
که هر زمان بر پهنای خود می افزاید
و در منتهای بزرگی هیچ می شود. ویلیام شکسپیر

گلچین اشعار شاعران ایران و جهان 

هر زمان که از جور ِ روزگار
و رسوایی ِ میان ِ مردمان
در گوشه ی تنهایی بر بینوایی ِ خود اشک می ریزم،
و گوش ِ ناشنوای آسمان را با فریادهای بی حاصل ِ خویش می آزارم،
و بر خود می نگرم و بر بخت ِ بد ِ خویش نفرین می فرستم،
و آرزو می کنم که ای کاش چون آن دیگری بودم،
که دلش از من امیدوارتر
و قامتش موزون تر
و دوستانش بیشتر است.
و ای کاش هنر ِ این یک
و شکوه و شوکت ِ آن دیگری از آن ِ من بود،
و در این اوصاف چنان خود را محروم می بینم
که حتی از آنچه بیشترین نصیب را برده ام
کمترین خرسندی احساس نمی کنم.
اما در همین حال که خود را چنین خوار و حقیر می بینم
از بخت ِ نیک، حالی به یاد ِ تو می افتم،
و آنگاه روح ِ من
همچون چکاوک ِ سحر خیز
بامدادان از خاک ِ تیره اوج گرفته
و بر دروازه ی بهشت سرود می خواند
و با یاد ِ عشق ِ تو
چنان دولتی به من دست می دهد
که شأن ِ سلطانی به چشمم خوار می آید
و از سودای مقام ِ خود با پادشاهان، عار دارم. ویلیام شکسپیر

 گلچین اشعار شاعران ایران و جهان

من گل رز دیده ام، نقاب که از چهره بردارد سفید و قرمز است 
اما چنین گلی بر گونه های معشوقم ندیده ام. 
عطر هایی هستند با رایحه ی دلپذیر 
بیشتر از رایحه ای که معشوق من با خود دارد. 
چشمان معشوقه ام بی شباهت به خورشید است 
مرجان بسیار قرمز تر از لبان اوست. 
من دوست دارم معشوقم حرف بزند ،هر چند می دانم 
صدای موسیقی بسیار دلنواز تر از صدای اوست. 
مطمئنم ندیده ام الهه ای را هنگام راه رفتن 
معشوق من اما وقتی راه می رود ، زمین می خراشد. 
من اما سوگند می خورم معشوقه ام نایاب است 
من نیز مثل هر کس دیگر با قیاسی اشتباه سنجیده ام او را.  ویلیام شکسپیر

گلچین اشعار شاعران ایران و جهان 

پس از مرگم در سوگ من منشین
آن هنگام که بانگ ناخوشایند ناقوس مرگ را می شنوی
که به دنیا اعلام می کند: من رها گشته ام ؛ 
ازاین دنیای پست , از این مأمن پست ترین کرم ها
وحتی وقتی این شعر را نیز می خوانی, به خاطر نیاور
دستی که آنرا نوشت, چرا که آنقدر تو را دوست دارم 
که می خواهم در افکار زیبایت فراموش شوم 
مبادا که فکر کردن به من تو را اندوهگین سازد
حتی اسم من مسکین را هم به خاطر نیاور
آن هنگام که با خاک گور یکی شده ام
هر چند از تو بخواهم این شعر را نگاه کنی
بلکه بگذار عشق تو به من , با زندگی من به زوال بنشیند 
مبادا که روزگار کج اندیش متوجه عزاداری تو شود
و از اینکه من رفته ام (از جدایی دو عاشق) خوشحال شود. ویلیام شکسپیر

 گلچین اشعار شاعران ایران و جهان

وقتی قندیل های یخ از دیوار می آویزد ، 
و " دیک " شبان با های دهانش سر انگشت هایش را گرم می کند 
و "تام " کنده های هیزم را به تالار می کشد 
وقتی سطل شیر ، یخ زده به خانه می رسد ، 
وقتی خون در رگ ها منجمد می شود و جاده ها را گل می پوشاند ، 
جغد با چشمان خیره ،آواز شبا نه اش را می خواند 
" هو ،هو ! 
آوای خوشی است 
وقتی " جو آن " چرب و چیلی کفکیر را در دیگ می چرخاند 
وقتی باد با تمام توان می وزد و می غرد 
و سرفه ها کشیش را از سخن گفتن باز می دارد 
وقتی پرندگان در برف روی تخم هایشان می خوابند ، 
و نوک بینی " مریان " سرخ و ملتهب به نظر می آید 
وقتی سیب های کباب شده در کاسه صدا می کنند 
جغد با چشمان خیره ، آواز شبانه اش را می خواند 
هو ، هو !" 
آوای خوشی است 
وقتی جو آن چرب و چیلی کفکیر را در دیگ می چرخاند ویلیام شکسپیر

۲ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
عضویت