شعر عارفانه،شعر کوتاه عاشقانه،شعر نو کوتاه احساسی،شعر نو کوتاه فلسفی،شعر کوتاه عاشقانه جدید،شعر کوتاه دلتنگی،شعرهای عاشقانه زیبا،شعر کوتاه زیبا

۱۱۷ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «شعر» ثبت شده است

گلچین اشعار حافظ شیرازی (2)

گلچین اشعار حافظ شیرازی

در نظربازی ما بی‌خبران حیرانند
من چنینم که نمودم دگر ایشان دانند
عاقلان نقطه پرگار وجودند ولی
عشق داند که در این دایره سرگردانند... حافظ

گلچین اشعار شاعران ایران و جهان 

صوفی ار باده به اندازه خورد نوشش باد
ور نه اندیشه این کار فراموشش باد
پیر ما گفت خطا بر قلم صنع نرفت
آفرین بر نظر پاک خطاپوشش باد
به غلامی تو مشهور جهان شد حافظ
حلقه بندگی زلف تو در گوشش باد حافظ

گلچین اشعار شاعران ایران و جهان 

رسید مژده که ایام غم نخواهد ماند
چنان نماند چنین نیز هم نخواهد ماند
من ار چه در نظر یار خاکسار شدم
رقیب نیز چنین محترم نخواهد ماند
چو پرده‌دار به شمشیر می‌زند همه را
کسی مقیم حریم حرم نخواهد ماند
چه جای شکر و شکایت ز نقش نیک و بد است
چو بر صحیفه هستی رقم نخواهد ماند
غنیمتی شمر ای شمع وصل پروانه
که این معامله تا صبحدم نخواهد ماند حافظ

 گلچین اشعار شاعران ایران و جهان

سحر با باد می​گفتم حدیث آرزومندی 
خطاب آمد که واثق شو به الطاف خداوندی
دعای صبح و آه شب کلید گنج مقصود است
بدین راه و روش می​رو که با دلدار پیوندی... حافظ

گلچین اشعار شاعران ایران و جهان 

درخت دوستی بنشان که کام دل به بار آرد
نهال دشمنی برکن که رنج بی​شمار آرد
چو مهمان خراباتی به عزت باش با رندان
که درد سر کشی جانا گرت مستی خمار آرد
شب صحبت غنیمت دان که بعد از روزگار ما
بسی گردش کند گردون بسی لیل و نهار آرد... حافظ

گلچین اشعار شاعران ایران و جهان

من این حروف نوشتم چنانچه غیر ندانست
تو هم ز روی کرامت چنان بخوان که تو دانی حافظ 

 گلچین اشعار شاعران ایران و جهان

عیب رندان مکن‌ای زاهد پاکیزه سرشت
که گناه دگران بر تو نخواهند نوشت
من اگر نیکم و گر بد تو برو خود را باش
هر کسی‌ آن دروَد عاقبت کار که کشت... حافظ

گلچین اشعار شاعران ایران و جهان 

واعظان کاین جلوه در محراب و منبر می​کنند
چون به خلوت می​روند آن کار دیگر می​کنند
مشکلی دارم ز دانشمند مجلس بازپرس
توبه فرمایان چرا خود توبه کمتر می​کنند
گوییا باور نمی​دارند روز داوری
کاین همه قلب و دغل در کار داور می​کنند... حافظ

گلچین اشعار شاعران ایران و جهان

 

حافظ وظیفه ء تو دعا گفتن است و بس
در بند آن مباش که نشنید یا شنید حافظ

 گلچین اشعار شاعران ایران و جهان

ما زیاران چشم یاری داشتیم 
خود غلط بود آنچه می پنداشتیم
تا درخت دوستی کی بر دهد
حالیا رفتیم و تخمی کاشتیم
گفت و گو آیین درویشی نبود 
ورنه با تو ماجراها داشتیم
شیوه چشمت فریب جنگ داشت 
ما خطا کردیم و صلح انگاشتیم... حافظ

گلچین اشعار شاعران ایران و جهان 

یاری اندر کس نمی​بینیم یاران را چه شد
دوستی کی آخر آمد دوستداران را چه شد
آب حیوان تیره گون شد خضر فرخ پی کجاست
خون چکید از شاخ گل باد بهاران را چه شد
کس نمی​گوید که یاری داشت حق دوستی
حق شناسان را چه حال افتاد یاران را چه شد
لعلی از کان مروت برنیامد سال​هاست
تابش خورشید و سعی باد و باران را چه شد
شهر یاران بود و خاک مهربانان این دیار
مهربانی کی سر آمد شهریاران را چه شد... حافظ

 گلچین اشعار شاعران ایران و جهان

صلاح کار کجا و من خراب کجا
ببین تفاوت ره کز کجاست تا به کجا 
دلم ز صومعه بگرفت و خرقه سالوس
کجاست دیر مغان و شراب ناب کجا 
چه نسبت است به رندی صلاح و تقوا را 
سماع وعظ کجا نغمه رباب کجا... حافظ

گلچین اشعار شاعران ایران و جهان 

با مدعی مگویید اسرار عشق و مستی
تا بی​خبر بمیرد در درد خودپرستی 
عاشق شو ار نه روزی کار جهان سر آید
ناخوانده نقش مقصود از کارگاه هستی 
دوش آن صنم چه خوش گفت در مجلس مغانم
با کافران چه کارت گر بت نمی​پرستی
سلطان من خدا را زلفت شکست ما را 
تا کی کند سیاهی چندین درازدستی... حافظ

گلچین اشعار شاعران ایران و جهان 

باغبان گر پنج روزی صحبت گل بایدش
بر جفای خار هجران صبر بلبل بایدش
ای دل اندربند زلفش از پریشانی منال
مرغ زیرک چون به دام افتد تحمل بایدش
رند عالم سوز را با مصلحت بینی چه کار
کار ملک است آن که تدبیر و تامل بایدش
تکیه بر تقوا و دانش در طریقت کافریست
راهرو گر صد هنر دارد توکل بایدش... حافظ

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰

گلچین اشعار حافظ شیرازی

گلچین اشعار حافظ شیرازی

 

گفتم غم تو دارم گفتا غمت سر آید
گفتم که ماه من شو گفتا اگر برآید
گفتم ز مهرورزان رسم وفا بیاموز
گفتا ز خوبرویان این کار کمتر آید
گفتم که بر خیالت راه نظر ببندم
گفتا که شب رو است او از راه دیگر آید
گفتم که بوی زلفت گمراه عالمم کرد
گفتا اگر بدانی هم اوت رهبر آید
گفتم خوشا هوایی کز باد صبح خیزد
گفتا خنک نسیمی کز کوی دلبر آید
گفتم که نوش لعلت ما را به آرزو کشت
گفتا تو بندگی کن کو بنده پرور آید
گفتم دل رحیمت کی عزم صلح دارد
گفتا مگوی با کس تا وقت آن درآید
گفتم زمان عشرت دیدی که چون سر آمد
گفتا خموش حافظ کاین غصه هم سر آید حافظ

گلچین اشعار شاعران ایران و جهان

سلامی چو بوی خوش آشنایی 
بدان مردم دیده روشنایی
درودی چو نور دل پارسایان 
بدان شمع خلوتگه پارسایی
نمی​بینم از همدمان هیچ بر جای
دلم خون شد از غصه ساقی کجایی... حافظ

 گلچین اشعار شاعران ایران و جهان

دل می​رود ز دستم صاحب دلان خدا را
دردا که راز پنهان خواهد شد آشکارا 
کشتی شکستگانیم ای باد شرطه برخیز
باشد که بازبینیم دیدار آشنا را... حافظ

گلچین اشعار شاعران ایران و جهان 

ای دل مباش یک دم خالی ز عشق و مستی
وان گه برو که رستی از نیستی و هستی
گر جان به تن ببینی مشغول کار او شو
هر قبله‌ای که بینی بهتر ز خودپرستی
با ضعف و ناتوانی همچون نسیم خوش باش
بیماری اندر این ره بهتر ز تندرستی
در مذهب طریقت خامی نشان کفر است
آری طریق دولت چالاکی است و چستی
تا فضل و عقل بینی بی‌معرفت نشینی
یک نکته‌ات بگویم خود را مبین که رستی
در آستان جانان از آسمان میندیش
کز اوج سربلندی افتی به خاک پستی
خار ار چه جان بکاهد گل عذر آن بخواهد
سهل است تلخی می در جنب ذوق مستی
صوفی پیاله پیما حافظ قرابه پرهیز
ای کوته آستینان تا کی درازدستی حافظ

گلچین اشعار شاعران ایران و جهان 

الا ای آهوی وحشی کجایی
مرا با توست چندین آشنایی  
دو تنها و دو سرگردان دو بیکس
دد و دامت کمین از پیش و از پس  
بیا تا حال یکدیگر بدانیم
مراد هم بجوییم ار توانیم  
که می‌بینم که این دشت مشوش
چراگاهی ندارد خرم و خوش  
که خواهد شد بگویید ای رفیقان
رفیق بیکسان یار غریبان  
مگر خضر مبارک پی درآید
ز یمن همتش کاری گشاید... حافظ

گلچین اشعار شاعران ایران و جهان 

بیا که قصر امل سخت سست بنیادست 
بیار باده که بنیاد عمر بر بادست
غلام همت آنم که زیر چرخ کبود
ز هر چه رنگ تعلق پذیرد آزادست... حافظ

 گلچین اشعار شاعران ایران و جهان

ای پادشه خوبان داد از غم تنهایی
دل بی تو به جان آمد وقت است که بازآیی
دریاب ضعیفان را در وقت توانایی
دایم گل این بستان شاداب نمی​ماند... حافظ

 گلچین اشعار شاعران ایران و جهان

ناگهان پرده برانداخته​ای یعنی چه
مست از خانه برون تاخته​ای یعنی چه
زلف در دست صبا گوش به فرمان رقیب
این چنین با همه درساخته​ای یعنی چه
شاه خوبانی و منظور گدایان شده​ای
قدر این مرتبه نشناخته​ای یعنی چه
نه سر زلف خود اول تو به دستم دادی
بازم از پای درانداخته​ای یعنی چه...
حافظا در دل تنگت چو فرود آمد یار
خانه از غیر نپرداخته​ای یعنی چه حافظ

گلچین اشعار شاعران ایران و جهان 

چندان که گفتم غم با طبیبان
درمان نکردند مسکین غریبان
آن گل که هر دم در دست بادیست
گو شرم بادش از عندلیبان
یا رب امان ده تا بازبیند
چشم محبان روی حبیبان
درج محبت بر مهر خود نیست
یا رب مبادا کام رقیبان
ای منعم آخر بر خوان جودت
تا چند باشیم از بی نصیبان
حافظ نگشتی شیدای گیتی
گر می​شنیدی پند ادیبان حافظ

 گلچین اشعار شاعران ایران و جهان

بیا تا گل برافشانیم و می در ساغر اندازیم 
فلک را سقف بشکافیم و طرحی نو دراندازیم
اگر غم لشکر انگیزد که خون عاشقان ریزد
من و ساقی به هم تازیم و بنیادش براندازیم ... حافظ

گلچین اشعار شاعران ایران و جهان 

خرم آن روز کز این منزل ویران بروم
راحت جان طلبم و از پی جانان بروم
گر چه دانم که به جایی نبرد راه غریب
من به بوی سر آن زلف پریشان بروم
دلم از وحشت زندان سکندر بگرفت
رخت بربندم و تا ملک سلیمان بروم
چون صبا با تن بیمار و دل بی​طاقت
به هواداری آن سرو خرامان بروم
در ره او چو قلم گر به سرم باید رفت
با دل زخم کش و دیده گریان بروم
نذر کردم گر از این غم به درآیم روزی
تا در میکده شادان و غزل خوان بروم... حافظ

گلچین اشعار شاعران ایران و جهان 

فاش می​گویم و از گفته خود دلشادم
بنده عشقم و از هر دو جهان آزادم
طایر گلشن قدسم چه دهم شرح فراق
که در این دامگه حادثه چون افتادم
من ملک بودم و فردوس برین جایم بود
آدم آورد در این دیر خراب آبادم... حافظ

گلچین اشعار شاعران ایران و جهان 

فکر بلبل همه آن است که گل شد یارش 
گل در اندیشه که چون عشوه کند در کارش 
دلربایی همه آن نیست که عاشق بکشند
خواجه آن است که باشد غم خدمتگارش... حافظ

 

۱۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰

گلچین رباعیات حافظ شیرازی

 

هر روز دلم به زیر باری دگر است                             در دیده‌ی من ز هجر خاری دگر است
من جهد همی‌کنم قضا می‌گوید بیرون ز کفایت تو کاری دگراست حافظ 

گلچین اشعار شاعران ایران و جهان

امشب ز غمت میان خون خواهم خفت                          وز بستر عافیت برون خواهم خفت
باور نکنی خیال خود را بفرست تا در نگرد که بی‌تو چون خواهم خفت حافظ

گلچین اشعار شاعران ایران و جهان 

اول به وفا می وصالم درداد                                 چون مست شدم جام جفا را سرداد
پر آب دو دیده و پر از آتش دل خاک ره او شدم به بادم برداد  حافظ

گلچین اشعار شاعران ایران و جهان 

از چرخ به هر گونه همی‌دار امید                             وز گردش روزگار می‌لرز چو بید
گفتی که پس از سیاه رنگی نبود پس موی سیاه من چرا گشت سفید  حافظ

گلچین اشعار شاعران ایران و جهان 

قسام بهشت و دوزخ آن عقده گشای                             ما را نگذارد که درآییم ز پای
تا کی بود این گرگ ربایی، بنمای سرپنجه‌ی دشمن افکن ای شیر خدای حافظ

گلچین اشعار شاعران ایران و جهان 

من حاصل عمر خود ندارم جز غم                              در عشق ز نیک و بد ندارم جز غم
یک همدم باوفا ندیدم جز درد یک مونس نامزد ندارم جز غم  حافظ

 

ای کاش که بخت سازگاری کردی                             با جور زمانه یار یاری کردی
از دست جوانی‌ام چو بربود عنان پیری چو رکاب پایداری کردی  حافظ

گلچین اشعار شاعران ایران و جهان 

گر همچو من افتاده‌ی این دام شوی                       ای بس که خراب باده و جام شوی
ما عاشق و رند و مست و عالم سوزیم با ما منشین اگر نه بدنام شوی  حافظ

گلچین اشعار شاعران ایران و جهان 

ای شرمزده غنچه‌ی مستور از تو                                   حیران و خجل نرگس مخمور از تو
گل با تو برابری کجا یارد کرد کاو نور ز مه دارد و مه نور از تو  حافظ

گلچین اشعار شاعران ایران و جهان 

گفتی که تو را شوم مدار اندیشه                      دل خوش کن و بر صبر گمار اندیشه
کو صبر و چه دل، کنچه دلش می‌خوانند یک قطره‌ی خون است و هزار اندیشه  حافظ

گلچین اشعار شاعران ایران و جهان 

عشق رخ یار بر من زار مگیر                           بر خسته دلان رند خمار مگیر
صوفی چو تو رسم رهروان می‌دانی بر مردم رند نکته بسیار مگیر حافظ 

گلچین اشعار شاعران ایران و جهان 

ای دوست دل از جفای دشمن درکش                             با روی نکو شراب روشن درکش
با اهل هنر گوی گریبان بگشای وز نااهلان تمام دامن درکش  حافظ

گلچین اشعار شاعران ایران و جهان 

در باغ چو شد باد صبا دایه‌ی گل                         بربست مشاطه‌وار پیرایه‌ی گل
از سایه به خورشید اگرت هست امان خورشید رخی طلب کن و سایه‌ی گل  حافظ

گلچین اشعار شاعران ایران و جهان 

لب باز مگیر یک زمان از لب جام                    تا بستانی کام جهان از لب جام
در جام جهان چو تلخ و شیرین به هم است این از لب یار خواه و آن از لب جام  حافظ

گلچین اشعار شاعران ایران و جهان 

عمری ز پی مراد ضایع دارم                          وز دور فلک چیست که نافع دارم
با هر که بگفتم که تو را دوست شدم شد دشمن من وه که چه طالع دارم  حافظ

گلچین اشعار شاعران ایران و جهان 

این گل ز بر همنفسی می‌آید                            شادی به دلم از او بسی می‌آید
پیوسته از آن روی کنم همدمی‌اش کز رنگ وی‌ام بوی کسی می‌آید  حافظ

گلچین اشعار شاعران ایران و جهان 

سیلاب گرفت گرد ویرانه‌ی عمر                    وآغاز پری نهاد پیمانه‌ی عمر
بیدار شو ای خواجه که خوش خوش بکشد حمال زمانه رخت از خانه‌ی عمر  حافظ

گلچین اشعار شاعران ایران و جهان 

بر گیر شراب طرب‌انگیز و بیا                           پنهان ز رقیب سفله بستیز و بیا
مشنو سخن خصم که بنشین و مرو بشنو ز من این نکته که برخیز و بیا  حافظ

گلچین اشعار شاعران ایران و جهان 

ماهی که قدش به سرو می‌ماند راست                       آیینه به دست و روی خود می‌آراست
دستارچه‌ای پیشکشش کردم گفت وصلم طلبی زهی خیالی که توراست  حافظ

گلچین اشعار شاعران ایران و جهان 

تو بدری و خورشید تو را بنده شده‌ست                        تا بنده‌ی تو شده‌ست تابنده شده‌ست
زان روی که از شعاع نور رخ تو خورشید منیر و ماه تابنده شده‌ست حافظ

گلچین اشعار شاعران ایران و جهان 

نی قصه‌ی آن شمع چگل بتوان گفت                      نی حال دل سوخته دل بتوان گفت
غم در دل تنگ من از آن است که نیست

یک دوست که با او غم دل بتوان گفت  حافظ

۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰

گلچین اشعار جلیل صفر بیگی

گلچین اشعار جلیل صفر بیگی

در چشم هایت
جنگجویی مغول کمین کرده
جرات نمی کنم دوستت نداشته باشم!

 جلیل صفربیگی

گلچین اشعار شاعران ایران و جهان

بر هر چه به غیر عشق پا بگذارید 
دست دل خویش در حنا بگذارید 
عاشق بشوید، مردم! عاشق بشوید 
یک نام خوش از خویش به جا بگذارید جلیل صفربیگی 

 گلچین اشعار شاعران ایران و جهان

یک عمر درون خویش تکرار شدم
در گوشه ای از خودم تلنبار شدم
گنجشک به خواب رفته بودم دیشب
امروز ولی  کلاغ  بیدار  شدم جلیل صفربیگی 

گلچین اشعار شاعران ایران و جهان 

خوب و بد اشتباه را بگذارید
شیطان و من و گناه را بگذارید
می‌خواهم از این به بعد، آدم باشم
لطفا سر من کلاه را بگذارید جلیل صفربیگی 

 گلچین اشعار شاعران ایران و جهان

با عشق طلسم گرگ را میشکنیم 
شب-این قفس سترگ-را میشکنیم 
هرچند تبر به دوشمان نیست ولی 
یک روز بت بزرگ را می شکنیم جلیل صفربیگی 

گلچین اشعار شاعران ایران و جهان 

هر چند که خسته ایم از این حال نیا!
شرمنده! اگر ندارد اشکال نیا!
ما خط تمام نامه هامان کوفی است
آقای گلم زبان من لال نیا! جلیل صفربیگی 

گلچین اشعار شاعران ایران و جهان 

هر چند که بیمار تو هستیم همه
دیوانه ی دیدار تو هستیم همه
بین خودمان بماند آقا عمری است
انگار طلب کار تو هستیم همه جلیل صفربیگی 

گلچین اشعار شاعران ایران و جهان 

هر روز به ما اگر که سر هم بزنی
بر ریشه ی خواب ما تبر هم بزنی
آقا تو که خوب می شناسی ما را
زنگ در خانه را اگر هم بزنی... جلیل صفربیگی 

 گلچین اشعار شاعران ایران و جهان

یک عمر تو زخم های ما را بستی
هر روز کشیدی به سر ما دستی
شعبان که به نیمه می رسد آقا جان!
ما تازه به یادمان می آید هستی! جلیل صفربیگی 

 گلچین اشعار شاعران ایران و جهان

هم چاه سر راه تو باید بکنیم
هم اینکه از انتظار تو دم بزنیم
این نامه ی چندم است که می خوانی 
داریم رکورد کوفه را می شکنیم جلیل صفربیگی 

 گلچین اشعار شاعران ایران و جهان

فریاد حسین را شنیدیم همه
از کوفه به سوی او دویدیم همه
رفتیم به کربلا ولی برگشتیم
از شمر امان نامه خریدیم همه جلیل صفربیگی 

 گلچین اشعار شاعران ایران و جهان

این سنگ خدایان که تبر می شکنند
روزی که بیایی از کمر می شکنند
بردار تبر را و بزن ابراهیم!
بت های بزرگ زودتر می شکنند جلیل صفربیگی 

 گلچین اشعار شاعران ایران و جهان

در اوج یقین اگرچه تردیدی هست
در هر قفسی، کلید امیدی هست
چشمک زدن ستاره در شب یعنی...
توی چمدان ماه، خورشیدی هست جلیل صفر بیگی

 گلچین اشعار شاعران ایران و جهان

چندی است که سخت از خودم لبریزم
آن گونه که باید از خودم بگریزم
انگار که شیر آب هرزی هستم
چک چک چک چک به پای خود می ریزم جلیل صفربیگی 

 گلچین اشعار شاعران ایران و جهان

در زد کسی انگار که مهمان داریم
در سفره گرسنگی فراوان داریم
امروز  پدر  ابر  زیادی  آورد
مانند همیشه شام باران داریم جلیل صفربیگی 

 گلچین اشعار شاعران ایران و جهان

انگار همیشه جای یک تن خالی ست
این بار کسی نیست نه!اصلن خالی ست
یک نیمکت نشسته دارم  در خود
جای دو نفر همیشه در من خالی ست جلیل صفربیگی 

 گلچین اشعار شاعران ایران و جهان

این چشم دریده چشمه ی  فریاد است
پژواک سکوت سنگ ها در باد  است
با من به چه چیز زندگی خیره شده
این آینه ای که کور مادر زاد است؟ جلیل صفربیگی 

گلچین اشعار شاعران ایران و جهان 

لنگه های چوبی در حیاطمان
گرچه کهنه اند و جیر جیر می کنند
محکمند !
خوش به حالشان
که لنگه ی همند ..... جلیل صفربیگی 

گلچین اشعار شاعران ایران و جهان 

تخمی از لانه بیرون می افتد
و می شکند
زندگی
بچه گنجشکی را غافلگیر می کند! جلیل صفربیگی 

گلچین اشعار شاعران ایران و جهان 

از پل های زیادی پریده ام
در رودخانه های بسیاری غرق شده ام
بارها
شاخ به شاخ شده ام با زندگی
بارها
گلوله خورده ام
و بارها 
مرده ام
عشق
از من یک بدل کار حرفه ای ساخته است جلیل صفربیگی 

 گلچین اشعار شاعران ایران و جهان

پرواز چه لذتی دارد
وقتی
زنبور کارگری باشی
که نتوانی
عاشق ملکه بشوی جلیل صفربیگی 

گلچین اشعار شاعران ایران و جهان 

مانند علفهای لب مردابیم
خوابیم و همیشه تا کمر در خوابیم
مرگ آمده است زندگی را بخورد
ما هم گاهی کرم سر قلابیم جلیل صفر بیگی

گلچین اشعار شاعران ایران و جهان 

در حنجره های  ما  صدا را بفشار
صوت و سخن و حرف و هجا را بفشار
تاریکی از این قشنگ تر می خواهی؟
ای  مرگ  بیا  گلوی  ما را بفشار جلیل صفربیگی 

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰

گلچین اشعار حسین پژمان بختیاری

گلچین اشعار حسین پژمان بختیاری

در کنج دلم عشق کسی خانه ندارد  
کس جای در این خانه ویرانه ندارد 
دل را به کف هر که دهم باز پس آرد  
کس تاب نگهداری دیوانه ندارد 
در بزم جهان جز دل حسرت کش مانیست  
آن شمع که می‌سوزد و پرو
انه ندارد 
دل خانه عشقست خدا را به که گویم  
کارایشی از عشق کس این خانه ندارد 
گفتم مه من! از چه تو در دام نیفتی  
گفتا چه کنم دام شما دانه ندارد 
در انجمن عقل فروشان ننهم پای  
دیوانه سر صحبت فرزانه ندارد 
تا چند کنی قصه اسکندر و دارا  
ده روزه عمر این همه افسانه ندارد 
از شاه و گدا هر که در این میکده ره یافت  
جز خون دل خویش به پیمانه ندارد  
حسین پژمان بختیاری

گلچین اشعار شاعران ایران و جهان
قطره ای آبم ز چشمی اشکبار افتاده ام
پاره ای آهم به راهی بیقرار افتاده ام
آتشم در خرمن امال خویش افکنده ام
ناله ام در دامن شبهای تار افتاده ام
بوسه 
ای نشکفته ام در موی او پیچیده ام
حسرتی بی حاصلم در پای یار افتاده ام
گر جوانی میکنم در عشق او عیبم مکن
برگ خشکم در گریبان بهار افتاده ام
روزگاری چون نگه جا داشتم در چشم خلق
من که چون مژگان ز چشم روزگار افتاده ام
سینه ام لبریز گوهر بوده وز دریای عشق
چون صدف با دست خالی برکنار افتاده ام
کیستم من؟ چیستم من؟ خسته ای دیوانه ای
نی غلط گفتم که از دیوانگان افسانه ای  
حسین پژمان بختیاری

گلچین اشعار شاعران ایران و جهان
باز آمدم که باز پریشان کنی مرا
بار دگر ز کرده پشیمان کنی مرا
باز آمدم که در ره آبادی رقیب
ای سیل فتنه خیزی و ویران کنی مرا
با سرکشی ز پیش تو رفتم ولی به عجز
باز آمدم که سر به گریبان کنی مرا
رفتم که بر تو خندم و غافل که بیدریغ
بر روی غیر خندی و گریان کنی مرا
اکنون به درگه تو سرافکنده آمدم
تا آنچه خواهش دل تست آن کنی مرا  
حسین پژمان بختیاری

گلچین اشعار شاعران ایران و جهان
دیده گریان دل غمین جان سوخته ست
عشق ما سرمایه ها اندوخته ست
اندر این دنیای ناکامی مرا
تیره بختی نکته ها آموخته ست
بر لبم مگذار جام وصل خویش
فارغ از آبست آنکو سوخته ست  
حسین پژمان بختیاری

گلچین اشعار شاعران ایران و جهان
او چو خاموش نشیند دل من می‏شکند 
ور بگوید سخن آنرا بسخن میشکند 
آب در روی من از شرم رخ یار شکست‏ 
آب هم ای عجب از طالع من میشکند 
اختری دارم آنگونه کج آیین که ز بام‏ 
اگر افتد دگری گردن من میشکند 
بسکه گفتم مشکن خاطر مسکین و شکست‏ 
گر بگویم سر خود را مشکن،میشکند  
حسین پژمان بختیاری

گلچین اشعار شاعران ایران و جهان 
شب بر سر من جز غم ایام کسی نیست
می‌سوزم و می‌میرم و فریادرسی نیست
 فریادرس‌ِ همچو منی کیست در این شهر؟
فریادرسی نیست کسی را که کسی نیست
بیمارم و تبدارم و در سینة مجروح
چندان که فغان می‌کشم از دل نفسی نیست
آن میوة‌ جان‌بخش که دل در طلب اوست
زینت‌گرِ شاخی‌ست که در دسترسی نیست  حسین پژمان بختیاری 

۱۲ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
عضویت