شعرهای کوتاه پرویز بیگی - اشعار پرویز بیگی

پدر
بزرگ شد
پدر بزرگ شد .


پرویز بیگی

شعر کوتاه عاشقانه،مینی شعر،شعر کوتاه زیبا،عاشقانه های کوتاه،شعر کوتاه دلتنگی،شعر کوتاه غمگین،شعر پر معنا و کوتاه،شعر پر محتوا

ابر ها آبی اند
ما سیاه می نگریم.


پرویز بیگی

شعر کوتاه عاشقانه،مینی شعر،شعر کوتاه زیبا،عاشقانه های کوتاه،شعر کوتاه دلتنگی،شعر کوتاه غمگین،شعر پر معنا و کوتاه،شعر پر محتوا

بر سر دو راهی ایستاده ام
کدام به تو نمی رسد.


 پرویز بیگی

شعر کوتاه عاشقانه،مینی شعر،شعر کوتاه زیبا،عاشقانه های کوتاه،شعر کوتاه دلتنگی،شعر کوتاه غمگین،شعر پر معنا و کوتاه،شعر پر محتوا

ساحل به دریا سفر کرد
جزیره شد.


پرویز بیگی

شعر کوتاه عاشقانه،مینی شعر،شعر کوتاه زیبا،عاشقانه های کوتاه،شعر کوتاه دلتنگی،شعر کوتاه غمگین،شعر پر معنا و کوتاه،شعر پر محتوا

مرداب ها
چشمه هایی که به آن لبخند نزدی.


 پرویز بیگی

شعر کوتاه عاشقانه،مینی شعر،شعر کوتاه زیبا،عاشقانه های کوتاه،شعر کوتاه دلتنگی،شعر کوتاه غمگین،شعر پر معنا و کوتاه،شعر پر محتوا

نه من گرگ بودم
نه تو میش
هوا گرگ و میش بود.


پرویز بیگی

شعر کوتاه عاشقانه،مینی شعر،شعر کوتاه زیبا،عاشقانه های کوتاه،شعر کوتاه دلتنگی،شعر کوتاه غمگین،شعر پر معنا و کوتاه،شعر پر محتوا

نه من گرگ بودم
نه تو میش
هوا گرگ و میش بود.


 پرویز بیگی

شعر کوتاه عاشقانه،مینی شعر،شعر کوتاه زیبا،عاشقانه های کوتاه،شعر کوتاه دلتنگی،شعر کوتاه غمگین،شعر پر معنا و کوتاه،شعر پر محتوا

نه من گرگ بودم
نه تو میش
هوا گرگ و میش بود.


پرویز بیگی

شعر کوتاه عاشقانه،مینی شعر،شعر کوتاه زیبا،عاشقانه های کوتاه،شعر کوتاه دلتنگی،شعر کوتاه غمگین،شعر پر معنا و کوتاه،شعر پر محتوا

ماهیان دریا دیده
به سؤال های قلابی
پاسخ نمی دهند.


 پرویز بیگی

شعر کوتاه عاشقانه،مینی شعر،شعر کوتاه زیبا،عاشقانه های کوتاه،شعر کوتاه دلتنگی،شعر کوتاه غمگین،شعر پر معنا و کوتاه،شعر پر محتوا

چمدانت را بردار و برو
از این ایستگاه قطاری نمی گذرد
این را سوزنبانی به من گفت
که مرگ هم باز نشسته اش نکرد.


پرویز بیگی