گلچین اشعار فروغ فرخزاد

اگر به خانه من آمدی برای من ای مهربان چراغ
بیاور
و یک دریچه که از آن
به ازدحام کوچه ی خوشبخت بنگرم  
فروغ فرخزاد

گلچین اشعار شاعران ایران و جهان 

کسی مرا به آفتاب
معرفی نخواهد کرد
کسی مرا به میهمانی گنجشک ها نخواهد برد
پرواز را بخاطر بسپار
پرنده مردنی ست  
فروغ فرخزاد

گلچین اشعار شاعران ایران و جهان 

همه هستی من آیه تاریکیست
که ترا در خود تکرار کنان
به سحرگاه شکفتن ها و رستن های ابدی خواهد برد  
فروغ فرخزاد

گلچین اشعار شاعران ایران و جهان 

هر چه دادم به او حلالش باد
غیر از آن دل که مفت بخشیدم
دل من کودکی سبکسر بود
خود ندانم چگونه رامش کرد
او که میگفت دوستت دارم
پس چرا زهر غم به جامش کرد 
فروغ فرخزاد

گلچین اشعار شاعران ایران و جهان 

هیچ صیادی در جوی حقیری که به گودالی می ریزد
مرواریدی صید نخواهد کرد  
فروغ فرخزاد

گلچین اشعار شاعران ایران و جهان 

این چه عشقی است که در دل دارم
من از این عشق چه حاصل دارم
می گیریزی زمن و در طلبت
بازهم کوشش باطل دارم  فروغ فرخزاد

گلچین اشعار شاعران ایران و جهان 

عاقبت خط جاده پایان یافت
من رسیده ز ره غبار آلود
تشنه بر چشمه ره نبرد و دریغ
شهر من گور آرزویم بود  فروغ فرخزاد

 گلچین اشعار شاعران ایران و جهان

من نمی خواهم
سایه ام را لحظه ای از خود جدا سازم
من نمی خواهم
او بلغزد دور از من روی معبرها
یا بیفتد خسته و سنگین
زیر پای رهگذرها  فروغ فرخزاد

گلچین اشعار شاعران ایران و جهان 

زندگی آیا درون سایه هامان رنگ می گیرد؟
یا که ما خود سایه های سایه های خود هستیم؟  فروغ فرخزاد

گلچین اشعار شاعران ایران و جهان 

گفتم خموش (آری) و همچون نسیم صبح
لرزان و بی قرار وزیدم به سوی تو
اما تو هیچ بودی و دیدم هنوز هم
در سینه هیچ نیست بجز آرزوی تو  فروغ فرخزاد

گلچین اشعار شاعران ایران و جهان 

عاقبت بند سفر پایم بست
می روم ، خنده به لب ، خونین دل
می روم از دل من دست بدار
ای امید عبث بی حاصل  فروغ فرخزاد

گلچین اشعار شاعران ایران و جهان 

ای شب از رویای تو رنگین شده
سینه از عطر توام سنگین شده
ای بروی چشم من گسترده خویش
شادیم بخشیده از اندوه بیش
همچو بارانی که شوید جسم خاک
هستیم زآلودگی ها کرده پاک   فروغ فرخزاد

گلچین اشعار شاعران ایران و جهان 

به چشمی خیره شد شاید بیابد
نهانگاه امید و آرزو را
دریغا ، آن دو چشم آتش افروز
به دامان گناه افکند او را  فروغ فرخزاد

گلچین اشعار شاعران ایران و جهان  

چرا امید بر عشقی عبث بست ؟
چرا در بستر آغوش او خفت ؟
چرا راز دل دیوانه اش را
به گوش عاشقی بیگانه خو گفت ؟  فروغ فرخزاد

گلچین اشعار شاعران ایران و جهان 

درد تاریکیست درد خواستن
رفتن و بیهوده از خود کاستن
سر نهادن بر سیه دل سینه ها
سینه آلودن به چرک کینه ها
در نوازش ، نیش ماران یافتن
زهر در لبخند یاران یافتن   فروغ فرخزاد

گلچین اشعار شاعران ایران و جهان 

رفتم ، که گم شوم چو یکی قطره اشک گرم
در لابلای دامن شبرنگ زندگی
رفتم ، که در سیاهی یک گور بی نشان
فارغ شوم زکشمکش و جنگ زندگی  فروغ فرخزاد

 گلچین اشعار شاعران ایران و جهان

او شراب بوسه می خواهد ز من
من چه گویم قلب پر امید را
او به فکر لذت و غافل که من
طالبم آن لذت جاوید را  فروغ فرخزاد

گلچین اشعار شاعران ایران و جهان 

به لبهایم مزن قفل خموشی 
که در دل قصه ای ناگفته دارم 
ز پایم باز کن بند گران را 
کزین سودا دلی آشفته دارم   فروغ فرخزاد


گلچین اشعار شاعران ایران و جهان 

یاد بگذشته به دل ماند و دریغ
نیست یاری که مرا یاد کند
دیده ام خیره به ره ماند و نداد
نامه ای تا دل من شاد کند  فروغ فرخزاد

گلچین اشعار شاعران ایران و جهان 

می روم خسته و افسرده و زارسوی منزلگه ویرانه خویش
به خدا میبرم از شهر شما
دل شوریده و دیوانه خویش  فروغ فرخزاد

گلچین اشعار شاعران ایران و جهان 

بخدا غنچه شادی بودم
دست عشق آمد و از شاخم چید
شعله آه شدم صد افسوس
که لبم باز برآن لب نرسید   فروغ فرخزاد

گلچین اشعار شاعران ایران و جهان 

سر به دامان من خسته گذار
گوش کن بانگ قدمهایش را
کمر نارون پیر شکست
تا که بگذاشت برآن پایش را  فروغ فرخزاد

گلچین اشعار شاعران ایران و جهان 

کتابی،خلوتی،شعری،سکوتی
مرا مستی و سکر زندگانی است
چه غم گر در بهشتی ره ندارم
که در قلبم بهشتی جاودانی است  فروغ فرخزاد

گلچین اشعار شاعران ایران و جهان 

ای سینه در حرارت سوزان خود بسوز
دیگر سراغ شعله ی آتش ز من مگیر
می خواستم که شعله شوم سرکشی کنم
مرغی شدم به کنج قفس خسته و اسیر  فروغ فرخزاد

گلچین اشعار شاعران ایران و جهان 

تو همان به که نیندیشی
به من و درد روانسوزم
که من از درد نیاسایم
که من از شعله نیفروزم  فروغ فرخزاد

 گلچین اشعار شاعران ایران و جهان

دیگر نکنم ز روی نادانی
قربانی عشق او غرورم را
شاید که چو بگذرم از او یابم
آن گمشده شادی و سرورم را  فروغ فرخزاد

گلچین اشعار شاعران ایران و جهان 

فردا اگر ز راه نمی آمد
من تا ابد کنار تو میماندم
من تا ابد ترانه عشقم را
در آفتاب عشق تو میخواندم  فروغ فرخزاد

گلچین اشعار شاعران ایران و جهان 

رفتم ،مرا ببخش ومگو او وفا نداشت
راهی بجز گریز برایم نمانده بود
این عشق آتشین پر از درد بی امید
در وادی گناه وجنونم کشانده بود  فروغ فرخزاد
 گلچین اشعار شاعران ایران و جهان

شمع ‚ ای شمع چه میخندی ؟
به شب تیره خاموشم
بخدا مُردم از این حسرت
که چرا نیست در آغوشم  فروغ فرخزاد

گلچین اشعار شاعران ایران و جهان 

آری آغاز دوست داشتن است
گرچه پایان راه نا پیداست
من به پایان دگر نیندیشم
که همین دوست داشتن زیباست  فروغ فرخزاد

 

گلچین اشعار شاعران ایران و جهان

بخدا در دل و جانم نیست
هیچ جز حسرت دیدارش
سوختم از غم و کی باشد
غم من مایه آزارش  فروغ فرخزاد

 گلچین اشعار شاعران ایران و جهان

زندگی شاید آن لحظه مسدودیست
که نگاه من در نی نی چشمان تو خود را ویران می سازد  
فروغ فرخزاد

گلچین اشعار شاعران ایران و جهان 

بر تو چون ساحل آغوش گشودم
در دلم بود که دلدار تو باشم
وای بر من که ندانستم از اول
روزی آید که دل آزار تو باشم  فروغ فرخزاد

 گلچین اشعار شاعران ایران و جهان

کاش چون پاییز بودم ، کاش چون پاییز بودم 
کاش چون پاییز خاموش و ملال انگیز بودم 
برگهای آرزوهایم یکایک زرد میشد
آفتاب دیدگانم سرد میشد  فروغ فرخزاد

  گلچین اشعار شاعران ایران و جهان

در سرزمین قد کوتاهان 
معیارهای سنجش
همیشه بر مدار صفر سفر کرده اند
چرا توقف کنم؟
من از عناصر چهارگانه اطاعت می کنم
و کار تدوین نظامنامه ی قلبم
کار حکومت محلی کوران نیست   فروغ فرخزاد

 گلچین اشعار شاعران ایران و جهان

تا به کی باید رفت
از دیاری به دیار دیگر
نتوانم ‚ نتوانم جستن
هر زمان عشقی و یاری دیگر
کاش ما آن دو پرستو بودیم
که همه عمر سفر می کردیم
از بهاری
به بهاری دیگر   فروغ فرخزاد

 گلچین اشعار شاعران ایران و جهان

لحظه ها را دریاب
چشم
فردا کور است
نه چراغیست در آن پایان
هر چه از دور نمایانست
شاید آن نقطه نورانی
چشم گرگان بیابانست   فروغ فرخزاد

 گلچین اشعار شاعران ایران و جهان

این گروه زاهد ظاهر ساز
دانم که این جدال نه آسانست
شهر من و تو ‚ طفلک شیرینم
دیریست کاشیانه شیطانست
روزی رسد که چشم تو با حسرت
لغزد بر این ترانه درد آلود
جویی مرا درون سخنهایم
گویی به خود که مادر من او بود  فروغ فرخزاد