شعر عارفانه،شعر کوتاه عاشقانه،شعر نو کوتاه احساسی،شعر نو کوتاه فلسفی،شعر کوتاه عاشقانه جدید،شعر کوتاه دلتنگی،شعرهای عاشقانه زیبا،شعر کوتاه زیبا

گلچین اشعار سیف فرغانی

رفتی و دل ربودی یک شهر مبتلا را
تا کی کنیم بی تو صبری که نیست ما را
بازآ که عاشقانت جامه سیاه کردند
چون ناخن عروسان از هجر تو نگارا!
ای اهل شهر ازین پس من ترک خانه گفتم
کز ناله‌های زارم زحمت بود شما را
از عشق خوب رویان من دست شسته بودم
پایم به گل فرو شد در کوی تو قضا را...
ای مدعی که کردی فرهاد را ملامت
باری ببین و تن زن شیرین خوش لقا را
تا مبتلا نگردی گر عاقلی مدد کن
در کار عشق لیلی مجنون مبتلا را
ای عشق بس که کردی با عقل تنگ خویی
مسکین برفت و اینک بر تو گذاشت جا را
مجروح هجرت ای جان مرهم ز وصل خواهد
این است وجه درمان آن درد بی‌دوا را
من بنده‌ام تو شاهی با من هر آنچه خواهی
می‌کن، که بر رعیت حکم است پادشا را
گر کرده‌ام گناهی در ملک چون تو شاهی
حدم بزن ولیکن از حد مبر جفا را
از دهشت رقیبت دور است سیف از تو
در کویت ای توانگر سگ می‌گزد گدا را
سعدی مگر چو من بود آنگه که این غزل گفت
«مشتاقی و صبوری از حد گذشت یارا» سیف فرغانی

گلچین اشعار شاعران ایران و جهان

 

هر که در عشق نمیرد به بقایی نرسد
مرد باقی نشود تا به فنایی نرسد
تو به خود رفتی، از آن کار به جایی نرسید
هر که از خود نرود هیچ به جایی نرسد
در ره او نبود سنگ و اگر باشد نیز
جز گهر از سر هر سنگ به پایی نرسد
عاشق از دلبر بی‌لطف نیابد کامی
بلبل از گلشن بی گل به نوایی نرسد
سعی کردی و جزا جستی و گفتی هرگز
بی عمل مرد به مزدی و جزایی نرسد
سعی بی عشق تو را فایده ندهد که کسی
به مقامات عنایت به عنایی نرسد
هر که را هست مقام از حرم عشق برون
گر چه در کعبه نشیند به صفایی نرسد
تندرستی که ندانست نجات اندر عشق
اینت بیمار که هرگز به شفایی نرسد
دلبرا چند خوهم دولت وصلت به دعا
خود مرا دست طلب جز به دعایی نرسد
خوان نهاده‌ست و گشاده در و بی خون جگر
لقمه‌ای از تو توانگر به گدایی نرسد
ابر بارنده و تشنه نشود زو سیراب
شاه بخشنده و مسکین به عطایی نرسد
سیف فرغانی دردی ز تو دارد در دل
می‌پسندی که بمیرد به دوایی نرسد؟! سیف فرغانی

گلچین اشعار شاعران ایران و جهان 

همچو من وصل تو را هیچ سزاواری هست؟
یا چو من هجر تو را هیچ گرفتاری هست؟
دیدهٔ دهر به دور تو ندیده است به خواب
که چو چشمت به جهان فتنهٔ بیداری هست
ای تماشای رخت داروی بیماری عشق
خبرت نیست که در کوی تو بیماری هست
هر کجا دل شده‌ای بر سر کویت بینم
گویم المنةلله که مرا یاری هست
گر من از عشق تو دیوانه شوم باکی نیست
که چو من شیفته در کوی تو بسیاری هست... سیف فرغانی

 گلچین اشعار شاعران ایران و جهان

از عشق دل افروزم، چون شمع همی سوزم
چون شمع همی سوزم، از عشق دل افروزم
از گریه و سوز من او فارغ و من هر شب
چون شمع ز هجر او می‌گریم و می‌سوزم
در خانه گرم هر شب از ماه بود شمعی
بی‌روی چو خورشیدت چون شب گذرد روزم
در عشق که مردم را از پوست برون آرد
از شوق شود پاره هر جامه که بردوزم
هر چند فقیرم من گر دوست مرا باشد
چون گنج غنی باشم گر مال بیندوزم سیف فرغانی

 گلچین اشعار شاعران ایران و جهان

هم مرگ بر جهان شما نیز بگذرد
هم رونق زمان شما نیز بگذرد
وین بوم محنت از پی آن تا کند خراب
بر دولت آشیان شما نیز بگذرد
باد خزان نکبت ایام ناگهان
بر باغ و بوستان شما نیز بگذرد
آب اجل که هست گلوگیر خاص و عام
بر حلق و بر دهان شما نیز بگذرد
ای تیغتان چو نیزه برای ستم دراز
این تیزی سنان شما نیز بگذرد
چون داد عادلان به جهان در بقا نکرد
بیداد ظالمان شما نیز بگذرد
در مملکت چو غرش شیران گذشت و رفت
این عوعو سگان شما نیز بگذرد
آن کس که اسب داشت غبارش فرو نشست
گرد سم خران شما نیز بگذرد
بادی که در زمانه بسی شمعها بکشت
هم بر چراغدان شما نیز بگذرد
زین کاروانسرای بسی کاروان گذشت
ناچار کاروان شما نیز بگذرد
ای مفتخر به طالع مسعود خویشتن
تأثیر اختران شما نیز بگذرد
این نوبت از کسان به شما ناکسان رسید
نوبت ز ناکسان شما نیز بگذرد
بیش از دو روز بود از آن دگر کسان
بعد از دو روز از آن شما نیز بگذرد
بر تیر جورتان ز تحمل سپر کنیم
تا سختی کمان شما نیز بگذرد
در باغ دولت دگران بود مدتی
این گل، ز گلستان شما نیز بگذرد
آبی‌ست ایستاده درین خانه مال و جاه
این آب ناروان شما نیز بگذرد
ای تو رمه سپرده به چوپان گرگ طبع
این گرگی شبان شما نیز بگذرد
پیل فنا که شاه بقا مات حکم اوست
هم بر پیادگان شما نیز بگذرد
ای دوستان! به نیکی خواهم دعای سیف
یک روز بر زبان شما نیز بگذرد سیف فرغانی

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰

گلچین اشعار سید علی صالحی

گلچین اشعار سید علی صالحی

سلام! 
حال همه‌ی ما خوب است 
ملالی نیست جز گم شدنِ گاه به گاهِ خیالی دور، 
که مردم به آن شادمانیِ بی‌سبب می‌گویند 
با این همه عمری اگر باقی بود 
طوری از کنارِ زندگی می‌گذرم 
که نه زانویِ آهویِ بی‌جفت بلرزد و 
نه این دلِ ناماندگارِ بی‌درمان! علی صالحی

گلچین اشعار شاعران ایران و جهان 

اشتباه می‌کنند بعضی‌ها 
که اشتباه نمی‌کنند! 
باید راه افتاد، 
مثل رودها که بعضی به دریا می‌رسند 
بعضی هم به دریا نمی‌رسند. 
رفتن، هیچ ربطی به رسیدن ندارد! علی صالحی

گلچین اشعار شاعران ایران و جهان 

چقدر این دوست داشتن های بی دلیل
خوب است 
مثل همین باران بی سوال
که هی می بارد ... علی صالحی

 

گلچین اشعار شاعران ایران و جهان

بیا بی خبر به خواب هفت سالگی بر گردیم
غصه هامان گوشه گنجه بی کلید 
مشقهامان نوشته 
تقویم تمام مدارس در باد 
و عید یعنی همیشه همین فردا 
نه دوش و نه امروز ... 
علی صالحی

گلچین اشعار شاعران ایران و جهان 

نامه‌ام باید کوتاه باشد 
ساده باشد 
بی حرفی از ابهام و آینه، 
از نو برایت می‌نویسم 
حال همه‌ی ما خوب است 
اما تو باور نکن! علی صالحی

گلچین اشعار شاعران ایران و جهان 

وقتی دستمان به آسمان برسد 
وقتی که بر آن بلندیِ بنفش بنشینیم 
دیگر دست کسی هم به ما نخواهد رسید 
می‌نشینیم برای خودمان قصه می‌گوئیم 
تا کبوترانِ کوهی از دامنه‌ی رویاها به لانه برگردند علی صالحی

 گلچین اشعار شاعران ایران و جهان

گوش کن دوستِ من! 
او که شمشیرش به اَبر می‌رسد، 
در زندگی هرگز هیچ گُل سرخی نبوییده است... علی صالحی

گلچین اشعار شاعران ایران و جهان 

در این دنیای دَرَندَشت 
هر چیزی به نحوی بالاخره زندگی می‌کند. 
باران که بیاید 
بید هم دشمنی‌های خود را با اَرّه 
فراموش خواهد کرد. علی صالحی

گلچین اشعار شاعران ایران و جهان 

سادگی را 
من از خوابِ یک پرنده 
در سایه‌ی پرنده‌یی دیگر آموختم... علی صالحی

 گلچین اشعار شاعران ایران و جهان

دیروز را دانسته آمدیم 
امروز ندانسته عاشقیم 
و فردا روز را ... ای رِندِ مانده بر دوراهیِ دریا و دایره 
خدا را چه دیده‌ای! علی صالحی

گلچین اشعار شاعران ایران و جهان 

به هر که گفت 
تعبیر زندگی شکل صبور همین شقایق است 
شک خواهم کرد 

از هر که گفت بیا برای بیداریِ دریا دعا کنیم 
پرهیز خواهم کرد، 
یا پا به پای زائری که بگوید بلای ستاره دور، 
شب از خواب این زاویه به روز خواهد رسید، 
همسفر نخواهم شد. 

پناه بر تو ای فهم فراموشی! 
حالا بیا برای رسیدن به آرامش 
نزدیکترین نامهای کسان خویش را بیاد آوریم! علی صالحی

گلچین اشعار شاعران ایران و جهان 

سفره‌ی دلِ مرا در باد، کسی گشوده نخواهد یافت. 
من خوابِ یک ستاره‌ی صبور 
زیر بالش ابرهای راحله دیده‌ام، 
یا باد می‌آید و آسمان را خواهد رُفت، 
یا شاید کرامتی شد و باران آمد... علی صالحی

گلچین اشعار شاعران ایران و جهان 

تنها محض خاطر تو، به تو می‌گویم 
خواهانِ خاکستر این سمندری اگر 
در بادهای رو به شمال و بر بام گریه تماشایم کن! 
من با هزار چشم تشنه از بی‌تابیِ تماشا، 
بدهکارِ شبِ آسمانی پر ستاره‌ام... علی صالحی

 گلچین اشعار شاعران ایران و جهان

برای من 
دوست داشتن 
آخرین دلیل دانایی است
اما هوا همیشه آفتابی نیست
عشق همیشه علامت رستگاری نیست
و من گاهی اوقات مجبورم
به آرامش عمیق سنگ حسادت کنم
چقدر خیالش آسوده است 
چقدر تحمل سکوتش طولانی ست
چقدر ... علی صالحی

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰

گلچین اشعار سلمان هراتی

گلچین اشعار سلمان هراتی

زندگی ساعت تفریحی نیست
که فقط با بازی
یا با خوردن آجیل و خوراک
بگذرانیم آن را
هیچ می دانی آیا
ساعت بعد چه درسی داریم؟
زنگ اول دینی
آخرین زنگ حساب! سلمان هراتی

گلچین اشعار شاعران ایران و جهان 

سجاده ام کجاست؟ 
می خواهم از همیشه ی این اضطراب برخیزم 
این دل گرفتگی مداوم شاید، 
تأثیر سایه ی من است، 
که این سان گستاخ و سنگوار 
بین خدا و دلم ایستاده ام
سجاده ام کجاست؟ سلمان هراتی

 گلچین اشعار شاعران ایران و جهان

جهان، قرآن مصور است 
و آیه ها در آن 
به جای آن که بنشینند، ایستاده اند 
درخت یک مفهوم است 
دریا یک مفهوم است 
جنگل و خاک و ابر 
خورشید و ماه و گیاه 
با چشم های عاشق بیا 
تا جهان را تلاوت کنیم سلمان هراتی

 گلچین اشعار شاعران ایران و جهان

مثل ستاره 
پر از تازگی بودی و نور 
و در دستت انگشتری بود از عشق 
و پاکیزه مثل درختی 
که از جنگل ابر برگشته باشد

سرآغاز تو 
مثل یک غنچه سرشار پاکی 
زمین روشنی تو را حدس می زد 
تو بودی ،هوا روشنی پخش می کرد

و من 
هر گلی را که می دیدم از 
دستهای تو آغاز می شد 
و آبی که از بیشه ای دور می آمد آرام 
بوی تو را داشت

من از ابتدای تو فهمیده بودم 
که یک روز خورشید را خواهی آورد 
دریغا تو رفتی! 
هراسی ندارم 
مهم نیست ای دوست 
خدا دستهای تو را 
منتشر کرد... سلمان هراتی

 گلچین اشعار شاعران ایران و جهان

پیش ازتو آب معنی دریا شدن نداشت  
شب مانده بود و جرئت فردا شدن نداشت 
بسیار بود رود در آن برزخ کبود  
اما دریغ زهرهٔ دریا شدن نداشت 
در آن کویر سوخته، آن خاک بی بهار  
حتی علف اجازهٔ زیبا شدن نداشت 
گم بود درعمیق زمین شانهٔ بهار  
بی تو ولی زمینهٔ پیدا شدن نداشت 
دلها اگر چه صاف ولی از هراس سنگ  
آیینه بود و میل تماشا شدن نداشت 
چون عقده‌ای به بغض فرو بود حرف عشق  
این عقده تا همیشه سر وا شدن نداشت سلمان هراتی

 گلچین اشعار شاعران ایران و جهان

آدم را میل جاودانه شدن
از پله های عصیان بالا برد
و در سراشیبی دلهره ها
توقف داد
از پس آدم،آدمها
تمام خاک را
دنبال آب حیات دویدند
سرانجام
انسان به بیشه های نگرانی کوچید
و در پی آن میل
جوالهای زر را 
با خود به گور برد تا امروز
و ما امروز
چه روزهای خوشی داریم
و میل مبتذلی که مدام ما را
به جانب بی خودی و فراموشی می برد  سلمان هراتی

 گلچین اشعار شاعران ایران و جهان

هوا کبود شد، این ابتدای باران است
دلا دوباره شب دلگشای باران است
نگاه تا خلاء وهم می‌کشاندمان
مرا به کوچه ببر، این صدای باران است
اگرچه سینه من شوره زار تنهایی است
ولی نگاه ترم آشنای باران است
دلم گرفته از این سقفهای بی روزن
که عشق رهگذر کوچه‌های باران است
بیا دوباره نگیریم چتر فاصله را
که روی شانه‌ی گل، جای پای باران است
نزول آب حضور دوباره برگ است
دوام باغچه در های‌های باران است سلمان هراتی

 گلچین اشعار شاعران ایران و جهان

سلام بر آنان‌
که در پنهان خویش
‌بهاری برای شکفتن دارند
و می‌دانند هیاهوی گنجشکهای حقیر
ربطی با بهار ندارد
حتی کنایه‌وار
بهار غنچه‌ی سبزی است‌
که مثل لبخند باید
بر لب انسان بشکفد
بشقاب‌های کوچک سبزه
‌تنها یک «سین‌»
به «سین‌»های ناقص سفره می‌افزاید
بهار کی می‌تواند این همه بی‌معنی باشد؟
بهار آن است که خود ببوید
نه آن‌که تقویم بگوید سلمان هراتی

گلچین اشعار شاعران ایران و جهان 

بهار فلسفه ساده ای است
برای آنکه بدانیم 
زمین عرصه کوچ است 
و غفلت 
آه غفلت 
چه دریغ مطولئ دارد سلمان هراتی

 گلچین اشعار شاعران ایران و جهان

من هم می‌میرم
اما در خیابانی شلوغ
دربرابر بی‌تفاوتی چشم‌های تماشا
زیر چرخ‌های بی رحم ماشین
ماشین یک پزشک عصبانی
وقتی که از بیمارستان بر می‌گردد
پس دو روز بعد
در ستون تسلیت روزنامه
زیر یک عکس ۶ در ۴ خواهند نوشت
ای آنکه رفته‌ای...
چه کسی سطل‌های زباله را پر می‌کند؟ سلمان هراتی

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰

گلچین اشعار سهراب سپهری (2)

گلچین اشعار سهراب سپهری،شعر های نو سهراب سپهری،شعرهای نو سهراب سپهری

زندگی خالی نیست
مهربانی هست،سیب هست،ایمان هست 
آری تا شقایق هست زندگی باید کرد  
سهراب سپهری

گلچین اشعار شاعران ایران و جهان 

روزی خواهم آمد و پیامی خواهم آورد...
خواهم آمد گل یاسی به گدا خواهم داد 
زن زیبای جذامی را گوشواری دیگر خواهم بخشید 
کور را خواهم گفتم : چه تماشا دارد باغ ...
هر چه دشنام از لب خواهم برچید 
هر چه دیوار از جا خواهم برکند 
رهزنان را خواهم گفت : کاروانی آمد بارش لبخند 
ابر را پاره خواهم کرد 
من گره خواهم زد چشمان را با خورشید ، دل ها را با عشق ،سایه ها را با آب ،شاخه ها را با باد 
و به هم خواهم پیوست،خواب کودک را با زمزمه زنجره ها 
بادبادک ها به هوا خواهم برد 
گلدان ها آب خواهم داد ...
خواهم آمد ،سر هر دیواری میخکی خواهم کاشت 
پای هر پنجره ای شعری خواهم خواند 
هر کلاغی را کاجی خواهم داد 
مار را خواهم گفت : چه شکوهی دارد غوک 
آشتی خواهم داد 
آشنا خواهم کرد 
راه خواهم رفت 
نور خواهم خورد 
دوست خواهم داشت سهراب سپهری

گلچین اشعار شاعران ایران و جهان 

دنگ..،دنگ..
ساعت گیج زمان در شب عمر
می زند پی در پی زنگ.
زهر این فکر که این دم گذر است
می شود نقش به دیوار رگ هستی من...
لحظه ها می گذرد
آنچه بگذشت ، نمی آید باز
قصه ای هست که هرگز دیگر
نتواند شد آغاز... سهراب سپهری

گلچین اشعار شاعران ایران و جهان 

هر که با مرغ هوا دوست شود
خوابش آرام ترین خواب جهان خواهد بود سهراب سپهری

 گلچین اشعار شاعران ایران و جهان

باید امشب بروم 
من که از بازترین پنجره با مردم این ناحیه صحبت کردم 
حرفی از جنس زمان نشنیدم 
هیچ چشمی عاشقانه به زمین خیره نبود 
کسی از دیدن یک باغچه مجذوب نشد 
هیچ کس زاغچه ای را سر یک مزرعه جدی نگرفت ... سهراب سپهری

 گلچین اشعار شاعران ایران و جهان

چرا مردم نمی دانند 
که لادن اتفاقی نیست 
نمی دانند در چشمان دم جنبانک امروز برق آبهای شط دیروز است ؟
چرا مردم نمی دانند 
که در گلهای ناممکن هوا سرد است؟ سهراب سپهری

گلچین اشعار شاعران ایران و جهان 

هر کجا هستم باشم 
آسمان مال من است 
پنجره ، فکر، هوا، عشق، زمین مال من است 
چه اهمیت دارد 
گاه اگر می رویند 
قارچ های غربت ؟ سهراب سپهری

 گلچین اشعار شاعران ایران و جهان

من نمی دانم که چرا می گویند : اسب حیوان نجیبی است کبوتر زیباست 
و چرا در قفس هیچ کسی کرکس نیست 
گل شبدر چه کم از لاله قرمز دارد 
چشم ها را باید شست جور دیگر باید دید 
واژه ها را باید شست ... سهراب سپهری

 گلچین اشعار شاعران ایران و جهان

چترها را باید بست 
زیر باران باید رفت 
فکر را خاطره را زیر باران باید برد
با همه مردم شهر زیر باران باید رفت 
دوست را زیر باران باید برد 
عشق را زیر باران باید جست 
 زیر باران باید با زن خوابید 
زیر باران باید بازی کرد 
زیر باران باید چیز نوشت حرف زد نیلوفر کاشت
 زندگی تر شدن پی در پی 
زندگی آب تنی کردن در حوضچه "اکنون" است 
رخت ها را بکنیم 
آب در یک قدمی است ... سهراب سپهری

گلچین اشعار شاعران ایران و جهان 

من از بازترین پنجره با مردم این ناحیه صحبت کردم
حرفی از جنس زمان نشنیدم!
هیچ چشمی عاشقانه به زمین خیره نبود.
کسی از دیدن یک باغچه مجذوب نشد.
هیچکس زاغچه ای را سر یک مزرعه جدی نگرفت .
من به اندازه ی یک ابر دلم میگیرد
.....
و شبی از شبها
مردی از من پرسید
تا طلوع انگور چند ساعت راه است؟

باید امشب بروم
باید امشب چمدانی را
که به اندازه ی پیراهن تنهایی من جا دارد بردارم
و به سمتی بروم
که درختان حماسی پیداست
رو به ان وسعت بی واژه که همواره مرا می خواند
یه نفر باز صدا زد سهراب!
کفش هایم کو؟ سهراب سپهری

گلچین اشعار شاعران ایران و جهان 

بهترین چیز رسیدن به نگاهی است
که از حادثه عشق تر است سهراب سپهری

مطلب مرتبط:

شعر های نو سهراب سپهری

۲ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰

گلچین اشعار سهراب سپهری

گلچین اشعار سهراب سپهری،شعر های نو سهراب سپهری،شعرهای نو سهراب سپهری

 دود می خیزد ز خلوتگاه من 
کس خبر کی یابد از ویرانه ام ؟
با درون سوخته دارم سخن 
کی به پایان می رسد افسانه ام ؟... سهراب سپهری

                 گلچین اشعار شاعران ایران و جهان     

زندگی یعنی: یک سار پرید.
از چه دلتنگ شدی؟
دلخوشی ها کم نیست مثلا این خورشید... سهراب سپهری

گلچین اشعار شاعران ایران و جهان 

روزی خواهم آمد، وپیامی خواهم آورد
در رگها، نور خواهم ریخت
و صدا خواهم در داد:ای سبد هایتان پر خواب
سیب آوردم، سیب سرخ خورشید
خواهم آمد، گل سرخی به گدا خواهم داد ..... سهراب سپهری

گلچین اشعار شاعران ایران و جهان

من‌ از نوشتن‌ می‌ترسم‌. با ترس‌ به‌ زیبایی‌ و هنر نزدیک‌ می‌شوم‌.  سهراب سپهری

 گلچین اشعار شاعران ایران و جهان

.....من مسلمانم.
قبله ام یک گل سرخ.
جانمازم چشمه، مهرم نور.
دشت سجاده من.
من وضو با تپش پنجره ها می گیرم.
در نمازم جریان دارد ماه ، جریان دارد طیف.
سنگ از پشت نمازم پیداست:
همه ذرات نمازم متبلور شده است.
من نمازم را وقتی می خوانم 
که اذانش را باد ، گفته باد سر گلدسته سرو.
من نمازم را پی "تکبیره الاحرام" علف می خوانم،
پی "قد قامت" موج.... سهراب سپهری

 گلچین اشعار شاعران ایران و جهان

روشن است آتش درون شب

وز پس دودش

طرحی از ویرانه های دور.

گر به گوش آید صدایی خشک:

استخوان مرده می لغزد درون گور.

دیرگاهی است در این تنهایی

رنگ خاموشی در طرح لب است.

بانگی از دور مرا می خواند،

لیک پاهایم در قیر شب است. سهراب سپهری

 گلچین اشعار شاعران ایران و جهان

..نقش هایی که کشیدم در روز،

شب ز راه آمد و با دود اندود.

طرح هایی که فکندم در شب،

روز پیدا شد و با پنبه زدود... سهراب سپهری

گلچین اشعار شاعران ایران و جهان 

...کسی نیست، بیا زندگی را بدزدیم، آن وقت  میان دو دیدار قسمت کنیم. سهراب سپهری

گلچین اشعار شاعران ایران و جهان 

به باغ همسفران 
صدا کن مرا 
صدای تو خوب است. 
صدای تو سبزینه آن گیاه عجیبی است 
که در انتهای صمیمیت حزن می‌روید... سهراب سپهری

 گلچین اشعار شاعران ایران و جهان

من از حاصل ضرب تردید و کبریت می‌ترسم. 
من از سطح سیمانی قرن می‌ترسم. سهراب سپهری
گلچین اشعار شاعران ایران و جهان 

و من، در طلوع گل یاسی از پشت انگشت‌های تو، بیدار خواهم شد. 
و آن وقت حکایت کن از بمب‌هایی که من خواب بودم، و افتاد. 
حکایت کن از گونه‌هایی که من خواب بودم، و تر شد. 
بگو چند مرغابی از روی دریا پریدند. سهراب سپهری

 

گلچین اشعار شاعران ایران و جهان

خواب کن زیر یک شاخه دور از شب اصطکاک فلزات. 
اگر کاشف معدن صبح آمد، صدا کن مرا. سهراب سپهری

گلچین اشعار شاعران ایران و جهان

  

ماه بالای سر آبادی است
اهل ابادی در خواب است
باغ همسایه چراغش روشن,
من چراغم خاموش.
یاد من باشد تنها هستم.
ماه بالای سر تنهایی است. سهراب سپهری

گلچین اشعار شاعران ایران و جهان 

شب بود و چراغک بود.
شیطان ، تنها، تک بود.
باد آمده بود، باران زده بود: شب تر ، گل ها پرپر.
بویی نه براه.
ناگاه
آیینه رود، نقش غمی بنمود: شیطان لب آب.
خاک سایه در خواب.
زمزمه ای می مرد.بادی می رفت، رازی می برد  سهراب سپهری

گلچین اشعار شاعران ایران و جهان 

سنگ آرایش کوهستان نیست
همچنانی که فلز زیوری نیست به اندام کلنگ
وکف دست زمین
گوهر ناپیدائی است
که رسولان همه از تابش آن خیره شدند
پی گوهر باشید... سهراب سپهری

گلچین اشعار شاعران ایران و جهان 

آب را گل نکنیم 
در فرودست انگار کفتری می خورد آب 
یا که در بشه ای دور سیره ای پر می شوید 
یا در آبادی کوزه ای پر می گردد 
آب را گل نکنیم 
شاید این آب روان می رود پای سپیداری تا فروشوید اندوه دلی 
دست درویشی شاید نان خشکیده فرو برده در آب 
رزن زیبایی آمده لب رود .... سهراب سپهری

 گلچین اشعار شاعران ایران و جهان

مادرم صبحی می گفت :‌ موسم دلگیری است 
من به او گفتم : زندگانی سیبی است ‚ گاز باید زد با پوست ... سهراب سپهری

گلچین اشعار شاعران ایران و جهان 

باز آمدم از چشمه خواب کوزه تر دردستم 
مرغانی می خوانند نیلوفر وا میشد کوزه تر بشکستم 
در بستم 
و در ایوان تماشای تو بنشستم... سهراب سپهری

گلچین اشعار شاعران ایران و جهان 

آری ما غنچه یک خوابیم 
غنچه خواب ؟ ایا می شکفیم ؟
یک روزی بی جنبش برگ 
اینجا ؟
نی در دره مرگ 
تاریکی تنهایی 
نی خلوت زیبایی 
به تماشا چه کسی می اید چه کسی ما را می بوید 
...
و به بادی پرپر ...؟
...
و فرودی دیگر ؟ سهراب سپهری

 گلچین اشعار شاعران ایران و جهان

صبحی سر زد مرغی پر زد یک شاخه شکست خاموشی هست 
خوابم برد خوابی دیدم تابش آبی در خواب لرزش برگی در آب 
این سو تاریکی مرگ آن سو زیبایی برگ اینها چه آنها چیست ؟ انبوه زمان چیست ؟
این می شکفد ترس تماشا دارد آن می گذرد وحشت دریا دارد .... سهراب سپهری

 گلچین اشعار شاعران ایران و جهان

تهی بود نسیمی 
سیاهی بود و ستاره ای 
هستی بود و زمزمه ای 
لب بود و نیایشی
من بود و تویی
نماز و محرابی سهراب سپهری

 گلچین اشعار شاعران ایران و جهان

شب سردی است و من افسرده 
راه دوری است و پایی خسته 
تیرگی هست و چراغی مرده 
می کنم تنها از جاده عبور

و ....

وای این شب چه قدر تاریک است 
خنده ای کو که به دل انگیزم ؟
قطره ای کو که به دریا ریزم ؟
صخره ای کو که بدان آویزم ؟
مثل این است که شب نمناک است 
دیگران را هم غم هست به دل 
غم من لیک غمی غمناک است  سهراب سپهری

 

گلچین اشعار شاعران ایران و جهان 

به سراغ من اگر می آیید
پشت هیچستانم
پشت هیچشتان جای است
پشت هیچستان رگهای هوا، پر قاصدهایی است
که خبر می آرند، از گل واشدۀ دورترین بوتۀ خاک
روی شن ها هم
نقش های سم اسبان سواران ظریفی است که صبح
به سر تپۀ معراج شقایق رفتند
پشت هیچسان، چتر خواهش بازاست
تا نسیم عطشی در بن برگی بدود
زنگ باران به صدا می آید
آدم اینجا تنهاست
و در این تنهایی
سایۀ نارونی تا ابدیت جاری است
به سراغ من اگر می آیید
نرم وآهسته بیایید ، مبادا که ترک بردارد
چینی نازک تنهایی من  سهراب سپهری

 گلچین اشعار شاعران ایران و جهان

  چیز ها دیدم در روی زمین : کودکی دیدم، ماه را بو می کرد
قفسی بی در دیدم که در آن، روشنی پر پر میزد
نردبانی که از آن، عشق میرفت به بام ملکوت .... سهراب سپهری

 گلچین اشعار شاعران ایران و جهان

 ...و خدایی که در این نزدیکی است:
لای این شب بوها، پای آن کاج بلند.
روی آگاهی آب، روی قانون گیاه .. سهراب سپهری

 گلچین اشعار شاعران ایران و جهان

زندگی رسم خوشایندی است.
زندگی بال و پری دارد با وسعت مرگ،
پرشی دارد اندازه عشق.
زندگی چیزی نیست ، که لب طاقچه عادت از یاد من و تو برود.
.......
زندگی "مجذور" آینه است.
زندگی گل به "توان" ابدیت،
زندگی "ضرب" زمین در ضربان دل ما،
زندگی "هندسه" ساده و یکسان نفسهاست.... سهراب سپهری

مطلب مرتبط:

شعر های نو سهراب سپهری

۲ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
عضویت