شعر عارفانه،شعر کوتاه عاشقانه،شعر نو کوتاه احساسی،شعر نو کوتاه فلسفی،شعر کوتاه عاشقانه جدید،شعر کوتاه دلتنگی،شعرهای عاشقانه زیبا،شعر کوتاه زیبا

۴۴۲ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «گلچین اشعار شاعران ایران و جهان» ثبت شده است

شعر نو نیما یوشیج حکایت

نیما یوشیج

شعرهای نو نیما یوشیج
حکایت


بـا جـاهــلـی و فــلـســفــی افـتـاد خـلافــی
چـونـانـکـه بس افـتـد بـه سـر لـفـظ کــرانـه
هـر مشـکل کـان بـود بـر آن کـرد جـوابـی
مــرد از ره تـعـلـیـم و نـه عـلـم بـچـگـانـه
در کـارش آورد دل از بـس شــفــقــت بـرد
بــر راهـــش افــکـنــد هـم از روی نـشــانـه
خنـدیـد بـه سخریـه بـر او جـاهـل و گفـتـش:
هر حرف که گوئی همه یاوه است و ترانـه
در خـاطـرش افـتـاد از او مـرد کـه پـرســد:
تـو مـنـطـق خـوانـدسـتـی بیـش و کـم یا نـه؟
زیـن مبحـث حرفـی ز کسـی هـیـچ شنـیـدی
یا آنـکه ترا مقـصـد حـرف است و بهـانـه؟
رو بـر ســـوی خــانـه بـبـرد کــور اگـر او
بـر عــادت پـیـشـیـن بـشـنـاســد ره خــانـه
جوشیـد بر او جاهل: کـایـن ژاژ چه خائی؟
بـخـشــیـد بـر او مـرد زهــی مـنـطـقــیــانـه
گویـند: که بهتر ز خموشی نه جوابی است
بـا آنـکـه نـه بـا مـعـرفــتـش هـسـت مـیـانـه
ما را گـنـهی نیسـت به جـز ره کـه نمـودیم
پیـداسـت وگـر نـیـسـت در ایـن راه کـرانـه

 گلچین اشعار شاعران ایران و جهان،اشعار زیبا، اشعار عاشقانه،اشعار عرفانی،اشعار کوتاه،گنجینه ی بهترین شعرها،شعر،شعر کوتاه،، گلچین بهترین شعرها،شعرهای زیبا،شعر نو، شعر نو شاعران،

مطلب مرتبط:

گلچین اشعار نیما یوشیج

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰

شعر نو نیما یوشیج بز ملا حسن

نیما یوشیج

شعرهای نو نیما یوشیج


بز ملا حسن


بز ملا حسن مسئله گو
چو به ده از رمه می کردی رو
داشت همواره به همره پس افت
تا سوی خانه ،‌ ز بزها ، دو سه جفت
بز همسایه ،‌بز مردم ده
همه پر شیر و همه نافع و مفت
شاد ملا پی دوشیدنشان
جستی از جای و به تحسین می گفت
مرحبا بز بزک زیرک من
که کند سود من افزون به نهفت
روزی آمد ز قصا بز گم شد
بز ملا به سوی مردم شد
جست ملا ،‌ کسل و سرگردان
همه ده ، خانه ی این خانه ی آن
زیر هر چاله و هر دهلیزی
کنج هر بیشه ،‌به هر کوهستان
دید هر چیز و بز خویش ندید
سخت آشفت و به خود عهد کنان
گفت : اگر یافتم این بد گوهر
کنمش خُرد سراسر استخوان
ناگهان دید فراز کمری
بز خود را از پی بوته چری
رفت و بستش به رسن ،‌زد به عصا
بی مروت بز بی شرم و حیا
این همه آب و علف دادن من
عاقبت از توام این بود جزا
که خورد شیر تو را مردم ده ؟
بزک افتاد و بر او داد ندا
شیر صد روز بزان دگر
شیر یک روز مرا نیست بها ؟
یا مخور حق کسی کز تو جداست
یا بخور با دگران آنچه تراست

 گلچین اشعار شاعران ایران و جهان،اشعار زیبا، اشعار عاشقانه،اشعار عرفانی،اشعار کوتاه،گنجینه ی بهترین شعرها،شعر،شعر کوتاه،، گلچین بهترین شعرها،شعرهای زیبا،شعر نو، شعر نو شاعران،

مطلب مرتبط:

گلچین اشعار نیما یوشیج

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰

شعر نو نیما یوشیج خانه ام ابری ست

نیما یوشیج

شعرهای نو نیما یوشیج

خانه ام ابری ست

خانه ام ابری ست
یکسره روی زمین ابری ست با آن.
 
از فراز گردنه خرد و خراب و مست
باد میپیچد.
یکسره دنیا خراب از اوست
و حواس من!
آی نی زن که تو را آوای نی برده ست دور از ره کجایی؟
 
خانه ام ابری ست اما
ابر بارانش گرفته ست.
در خیال روزهای روشنم کز دست رفتندم،
من به روی آفتابم
می برم در ساحت دریا نظاره.
و همه دنیا خراب و خرد از باد است
و به ره ، نی زن که دائم می نوازد نی ، در این دنیای ابراندود
راه خود را دارد اندر پیش

 

 گلچین اشعار شاعران ایران و جهان،اشعار زیبا، اشعار عاشقانه،اشعار عرفانی،اشعار کوتاه،گنجینه ی بهترین شعرها،شعر،شعر کوتاه،، گلچین بهترین شعرها،شعرهای زیبا،شعر نو، شعر نو شاعران،

مطلب مرتبط:

گلچین اشعار نیما یوشیج

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰

شعر نو نیما یوشیج منت دو نان

نیما یوشیج

شعرهای نو نیما یوشیج
منت دو نان


زدن یا مژه بر مویی گره ها
به ناخن آهن تفته بریدن
ز روح فاسد پیران نادان
حجاب جهل ظلمانی دریدن
به گوش کر شده مدهوش گشته
صدای پای صوری را شنیدن
به چشم کور از راهی بسی دور
به خوبی پشه ی پرنده دیدن
به جسم خود بدون پا و بی پر
به جوف صخره ی سختی پریدن
گرفتن شرزه شیری را در آغوش
میان آتش سوزان خزیدن
کشیدن قله ی الوند بر پشت
پس آنگه روی خار و خس دویدن
مرا آسان تر و خوش تر بود زان
که بار منت دونان کشیدن

 گلچین اشعار شاعران ایران و جهان،اشعار زیبا، اشعار عاشقانه،اشعار عرفانی،اشعار کوتاه،گنجینه ی بهترین شعرها،شعر،شعر کوتاه،، گلچین بهترین شعرها،شعرهای زیبا،شعر نو، شعر نو شاعران،

مطلب مرتبط:

گلچین اشعار نیما یوشیج

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰

شعر نو نیما یوشیج ری را

نیما یوشیج

شعرهای نو نیما یوشیج

ری را

« ری را»...صدا می آید امشب
از پشت « کاچ» که بند آب
برق سیاه تابش تصویری از خراب
در چشم می کشاند.
گویا کسی است که می خواند...
 
اما صدای آدمی این نیست.
با نظم هوش ربایی من
آوازهای آدمیان را شنیده ام
در گردش شبانی سنگین؛
زاندوه های من
سنگین تر.
و آوازهای آدمیان را یکسر
من دارم از بر.
 
یکشب درون قایق دلتنگ
خواندند آنچنان؛
که من هنوز هیبت دریا را
در خواب
 می بینم.
 
ری را. ری را...
دارد هوا که بخواند.
درین شب سیا.
او نیست با خودش،
او رفته با صدایش اما
خواندن نمی تواند.

 

 گلچین اشعار شاعران ایران و جهان،اشعار زیبا، اشعار عاشقانه،اشعار عرفانی،اشعار کوتاه،گنجینه ی بهترین شعرها،شعر،شعر کوتاه،، گلچین بهترین شعرها،شعرهای زیبا،شعر نو، شعر نو شاعران،

مطلب مرتبط:

گلچین اشعار نیما یوشیج

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
عضویت