شعرهای کوتاه علیرضا روشن - اشعار علیرضا روشن
مرا به رد شعرم دنبال کن
من رد پا ندارم
رد درد را بگیر
و به من برس
علیرضا روشن
![]()
جای لب هایت
سیگار می گذارم
جای خودم
سیگار را آتش می زنم
علیرضا روشن
![]()
یقه بالا میدهیم
دستها در جیب
سیگار به ته رسیده میان ِ لب
به دیوار تکیه میدهیم
نه که کارآگاه باشیم یا عضو مافیا
نه
بدبختیم.
علیرضا روشن
![]()
منم اناری در هنگامه ی ِ پوسیدن !
تا دورم نینداخته اند
صورتم را به دو دست بگیر
و لبهایم را بمک !
علیرضا روشن
![]()
انسان
موجودیست که
گاهی سیگار.
گاهی درد میکشد
انسان موجودیست که گاهی
سیگار را
با درد میکشد!!
علیرضا روشن
![]()
اندوه
شعر نیست
اندوه
آدمیست
که شعر میگوید.
علیرضا روشن
![]()
در شعرهای ِ من
ممکن است ماه
راه شود
و کوه
دریا
اما درد
کماکان
همان است که بود.
علیرضا روشن
![]()
جایی که معیار پرنده
طعم کباب اوست
پرواز
نقش لعاب است
بر کاسه های خورش!
علیرضا روشن
![]()
شعر چیزی نیست
لحنِ گفتن «دوستت میدارم» است
من
لال و کور و فلج و بیدست و پا شوم اگر
شعر نتوانم گفت شاید
اما
دوستت خواهم داشت حتمن!
علیرضا روشن
فصل عوض میشود ...
جای آلو را ...
خرمالو میگیرد ...
جای دلتنگی را ...
دلتنگی ..... !
علیرضا روشن