اخوان ثالث

شعر نو اخوان ثالث

صبوحی

در این شبگیر

کدامین جام و پیغام صبوحی مستتان کرده ست ؟ ای مرغان
که چونین بر برهنه شاخه های این درخت برده خوابش دور
غریب افتاده از
اقران بستانش در این بیغوله ی مهجور
قرار از دست داده ، شاد می شنگید و می خوانید ؟
خوشا ، دیگر خوشا حال شما ، اما
سپهر پیر بد عهد است و بی مهر است ، می دانید ؟
کدامین جام و پیغام ؟ اوه
بهار ، آنجا نگه کن ، با همین آفاق تنگ خانه ی تو باز هم آن کوه ها
پیداست
شنل برفینه شان دستار گردن گشته ، جنبد ، جنبش بدرود
زمستان گو بپوشد شهر را در سایه های تیره و سردش
بهار آنجاست ، ها ، آنک طلایه ی روشنش ، چون شعله ای در دود
بهار اینجاست ، در دلهای ما ، آوازهای ما
و پرواز پرستوها در آن دامان ابرآلود
هزاران کاروان از خوبتر پیغام و
شیرین تر خبرپویان و گوش آشنا جویان
تو چه شنفتی به جز بانگ خروس و خر
در این دهکور دور افتاده از معبر
چنین غمگین و هایاهای
کدامین سوگ می گریاندت ای ابر شبگیران اسفندی ؟
اگر دوریم اگر نزدیک
بیا با هم بگرییم ای چو من تاریک

 گلچین اشعار شاعران ایران و جهان،اشعار زیبا، اشعار عاشقانه،اشعار عرفانی،اشعار کوتاه،گنجینه ی بهترین شعرها،شعر،شعر کوتاه،، گلچین بهترین شعرها،شعرهای زیبا،شعر نو، شعر نو شاعران،

مطلب مرتبط:

گلچین اشعار مهدی اخوان ثالث