گلچین اشعار سعدی

آن کیست که دل نهاد و فارغ بنشست   
پنداشت که مهلتی و تأخیری هست  
گو میخ مزن که خیمه می‌باید کند   
گو رخت منه که بار می‌باید بست سعدی

گلچین اشعار شاعران ایران و جهان 

گل که هنوز نو به دست آمده بود   
نشکفته تمام باد قهرش بربود  
بیچاره بسی امید در خاطر داشت   
امید دراز و عمر کوتاه چه سود؟ سعدی

گلچین اشعار شاعران ایران و جهان 

چون ما و شما مقارب یکدگریم   
به زان نبود که پرده‌ی هم ندریم  
ای خواجه تو عیب من مگو تا من نیز   
عیب تو نگویم که یک از یک بتریم سعدی

گلچین اشعار شاعران ایران و جهان 

آیین برادری و شرط یاری   
آن نیست که عیب من هنر پنداری  
آنست که گر خلاف شایسته روم   
از غایت دوستیم دشمن داری سعدی

 گلچین اشعار شاعران ایران و جهان

روزی گفتی شبی کنم دلشادت   
وز بند غمان خود کنم آزادت  
دیدی که از آن روز چه شبها بگذشت   
وز گفته‌ی خود هیچ نیامد یادت؟ سعدی

 گلچین اشعار شاعران ایران و جهان

علاج واقعه پیش از وقوع باید کرد   
دریغ سود ندارد چو رفت کار از دست  
به روزگار سلامت سلاح جنگ بساز  
وگرنه سیل چو بگرفت،سد نشایدبستسعدی

 گلچین اشعار شاعران ایران و جهان

نادان همه جا با همه کس آمیزد   
چون غرقه به هر چه دید دست آویزد  
با مردم زشت نام همراه مباش   
کز صحبت دیگدان سیاهی خیزد سعدی

 گلچین اشعار شاعران ایران و جهان

مردان همه عمر پاره بردوخته‌اند  
قوتی به هزار حیله اندوخته‌اند  
فردای قیامت به گناه ایشان را   
شاید که نسوزند که خود سوخته‌اند سعدی

 گلچین اشعار شاعران ایران و جهان

هر دولت و مکنت که قضا می‌بخشد   
در وهم نیاید که چرا می‌بخشد  
بخشنده نه از کیسه‌ی ما می‌بخشد   
ملک آن خداست تا کرا می‌بخشد سعدی  

گلچین اشعار شاعران ایران و جهان 

حاکم ظالم به سنان قلم   
دزدی بی‌تیر و کمان می‌کند  
گله ما را گله از گرگ نیست   
این همه بیداد شبان می‌کند  
آنکه زیان می‌رسد از وی به خلق   
فهم ندارد که زیان می‌کند  
چون نکند رخنه به دیوار باغ   
دزد، که ناطور همان می‌کند  سعدی

 گلچین اشعار شاعران ایران و جهان

گر خردمند از اوباش جفایی بیند  
تا دل خویش نیازارد و درهم نشود  
سنگ بی‌قیمت اگر کاسه‌ی زرین بشکست   
قیمت سنگ نیفزاید و زر کم نشود سعدی

 گلچین اشعار شاعران ایران و جهان

با گل به مثل چو خار می‌باید بود  
 با دشمن، دوست‌وار می‌باید بود  
خواهی که سخن ز پرده بیرون نرود   
در پرده روزگار می‌باید بود سعدی

 گلچین اشعار شاعران ایران و جهان

ای صاحب مال، فضل کن بر درویش  
گر فضل خدای می‌شناسی بر خویش  
نیکویی کن که مردم نیک‌اندیش   
از دولت بختش همه نیک آید پیش سعدی

 گلچین اشعار شاعران ایران و جهان

هرگز پر طاووس کسی گفت که زشتست؟   
یا دیو کسی گفت که رضوان بهشتست؟  
نیکی و بدی در گهر خلق سرشتست  
از نامه نخوانند مگر آنچه نوشتست سعدی

 گلچین اشعار شاعران ایران و جهان

دیو اگر صومعه داری کند اندر ملکوت  
همچو ابلیس همان طینت ماضی دارد  
ناکسست آنکه به دراعه و دستار کسست   
دزد دزدست وگر جامه‌ی قاضی دارد سعدی

 گلچین اشعار شاعران ایران و جهان

سخن گفته دگر باز نیاید به دهن   
اول اندیشه کند مرد که عاقل باشد  
تا زمانی دگر اندیشه نباید کردن   
که چرا گفتم و اندیشه‌ی باطل باشد سعدی

 گلچین اشعار شاعران ایران و جهان

چو رنج برنتوانی گرفتن از رنجور   
قدم ز رفتن و پرسیدنش دریغ مدار  
هزار شربت شیرین و میوه‌ی مشموم   
چنان مفید نباشد که بوی صحبت یار سعدی

 گلچین اشعار شاعران ایران و جهان

مگسی گفت عنکبوتی را   
کاین چه ساقست و ساعد باریک  
گفت اگر در کمند من افتی  
پیش چشمت جهان کنم تاریک  سعدی

گلچین اشعار شاعران ایران و جهان 

چو می‌دانستی افتادن به ناچار   
نبایستی چنین بالا نشستن  
به پای خویش رفتن به نبودی   
کز اسب افتادن و گردن شکستن؟ سعدی

گلچین اشعار شاعران ایران و جهان 

ای طفل که دفع مگس از خود نتوانی   
هر چند که بالغ شدی آخر تو آنی  
شکرانه‌ی زور آوری روز جوانی   
آنست که قدر پدر پیر بدانی سعدی

گلچین اشعار شاعران ایران و جهان 

گدایان بینی اندر روز محشر   
به تخت ملک بر چون پادشاهان  
چنان نورانی از فر عبادت   
که گویی آفتابانند و ماهان  
تو خود چون از خجالت سر برآری   
که بر دوشت بود بار گناهان  
اگر دانی که بد کردی و بد رفت  
بیا پیش از عقوبت عذرخواهان سعدی