گلچین اشعار جلیل صفر بیگی

در چشم هایت
جنگجویی مغول کمین کرده
جرات نمی کنم دوستت نداشته باشم!

 جلیل صفربیگی

گلچین اشعار شاعران ایران و جهان

بر هر چه به غیر عشق پا بگذارید 
دست دل خویش در حنا بگذارید 
عاشق بشوید، مردم! عاشق بشوید 
یک نام خوش از خویش به جا بگذارید جلیل صفربیگی 

 گلچین اشعار شاعران ایران و جهان

یک عمر درون خویش تکرار شدم
در گوشه ای از خودم تلنبار شدم
گنجشک به خواب رفته بودم دیشب
امروز ولی  کلاغ  بیدار  شدم جلیل صفربیگی 

گلچین اشعار شاعران ایران و جهان 

خوب و بد اشتباه را بگذارید
شیطان و من و گناه را بگذارید
می‌خواهم از این به بعد، آدم باشم
لطفا سر من کلاه را بگذارید جلیل صفربیگی 

 گلچین اشعار شاعران ایران و جهان

با عشق طلسم گرگ را میشکنیم 
شب-این قفس سترگ-را میشکنیم 
هرچند تبر به دوشمان نیست ولی 
یک روز بت بزرگ را می شکنیم جلیل صفربیگی 

گلچین اشعار شاعران ایران و جهان 

هر چند که خسته ایم از این حال نیا!
شرمنده! اگر ندارد اشکال نیا!
ما خط تمام نامه هامان کوفی است
آقای گلم زبان من لال نیا! جلیل صفربیگی 

گلچین اشعار شاعران ایران و جهان 

هر چند که بیمار تو هستیم همه
دیوانه ی دیدار تو هستیم همه
بین خودمان بماند آقا عمری است
انگار طلب کار تو هستیم همه جلیل صفربیگی 

گلچین اشعار شاعران ایران و جهان 

هر روز به ما اگر که سر هم بزنی
بر ریشه ی خواب ما تبر هم بزنی
آقا تو که خوب می شناسی ما را
زنگ در خانه را اگر هم بزنی... جلیل صفربیگی 

 گلچین اشعار شاعران ایران و جهان

یک عمر تو زخم های ما را بستی
هر روز کشیدی به سر ما دستی
شعبان که به نیمه می رسد آقا جان!
ما تازه به یادمان می آید هستی! جلیل صفربیگی 

 گلچین اشعار شاعران ایران و جهان

هم چاه سر راه تو باید بکنیم
هم اینکه از انتظار تو دم بزنیم
این نامه ی چندم است که می خوانی 
داریم رکورد کوفه را می شکنیم جلیل صفربیگی 

 گلچین اشعار شاعران ایران و جهان

فریاد حسین را شنیدیم همه
از کوفه به سوی او دویدیم همه
رفتیم به کربلا ولی برگشتیم
از شمر امان نامه خریدیم همه جلیل صفربیگی 

 گلچین اشعار شاعران ایران و جهان

این سنگ خدایان که تبر می شکنند
روزی که بیایی از کمر می شکنند
بردار تبر را و بزن ابراهیم!
بت های بزرگ زودتر می شکنند جلیل صفربیگی 

 گلچین اشعار شاعران ایران و جهان

در اوج یقین اگرچه تردیدی هست
در هر قفسی، کلید امیدی هست
چشمک زدن ستاره در شب یعنی...
توی چمدان ماه، خورشیدی هست جلیل صفر بیگی

 گلچین اشعار شاعران ایران و جهان

چندی است که سخت از خودم لبریزم
آن گونه که باید از خودم بگریزم
انگار که شیر آب هرزی هستم
چک چک چک چک به پای خود می ریزم جلیل صفربیگی 

 گلچین اشعار شاعران ایران و جهان

در زد کسی انگار که مهمان داریم
در سفره گرسنگی فراوان داریم
امروز  پدر  ابر  زیادی  آورد
مانند همیشه شام باران داریم جلیل صفربیگی 

 گلچین اشعار شاعران ایران و جهان

انگار همیشه جای یک تن خالی ست
این بار کسی نیست نه!اصلن خالی ست
یک نیمکت نشسته دارم  در خود
جای دو نفر همیشه در من خالی ست جلیل صفربیگی 

 گلچین اشعار شاعران ایران و جهان

این چشم دریده چشمه ی  فریاد است
پژواک سکوت سنگ ها در باد  است
با من به چه چیز زندگی خیره شده
این آینه ای که کور مادر زاد است؟ جلیل صفربیگی 

گلچین اشعار شاعران ایران و جهان 

لنگه های چوبی در حیاطمان
گرچه کهنه اند و جیر جیر می کنند
محکمند !
خوش به حالشان
که لنگه ی همند ..... جلیل صفربیگی 

گلچین اشعار شاعران ایران و جهان 

تخمی از لانه بیرون می افتد
و می شکند
زندگی
بچه گنجشکی را غافلگیر می کند! جلیل صفربیگی 

گلچین اشعار شاعران ایران و جهان 

از پل های زیادی پریده ام
در رودخانه های بسیاری غرق شده ام
بارها
شاخ به شاخ شده ام با زندگی
بارها
گلوله خورده ام
و بارها 
مرده ام
عشق
از من یک بدل کار حرفه ای ساخته است جلیل صفربیگی 

 گلچین اشعار شاعران ایران و جهان

پرواز چه لذتی دارد
وقتی
زنبور کارگری باشی
که نتوانی
عاشق ملکه بشوی جلیل صفربیگی 

گلچین اشعار شاعران ایران و جهان 

مانند علفهای لب مردابیم
خوابیم و همیشه تا کمر در خوابیم
مرگ آمده است زندگی را بخورد
ما هم گاهی کرم سر قلابیم جلیل صفر بیگی

گلچین اشعار شاعران ایران و جهان 

در حنجره های  ما  صدا را بفشار
صوت و سخن و حرف و هجا را بفشار
تاریکی از این قشنگ تر می خواهی؟
ای  مرگ  بیا  گلوی  ما را بفشار جلیل صفربیگی