شعر عارفانه،شعر کوتاه عاشقانه،شعر نو کوتاه احساسی،شعر نو کوتاه فلسفی،شعر کوتاه عاشقانه جدید،شعر کوتاه دلتنگی،شعرهای عاشقانه زیبا،شعر کوتاه زیبا

گلچین اشعار احمد رضا احمدی

گلچین اشعار احمد رضا احمدی

شتاب مکن
که ابر بر خانه ات ببارد 
و عشق 
در تکه ای نان گم شود 
هرگز نتوان 
آدمی را به خانه آورد 
آدمی در سقوط کلمات 
سقوط می کند 
و هنگام که از زمین برخیزد 
کلمات نارس را 
به عابران تعارف می کند 
آدمی را توانایی 
عشق نیست 
در عشق می شکند و می میرد  احمد رضا احمدی

گلچین اشعار شاعران ایران و جهان 

ما از کنجکاوی درباره‌ی ابر گذشته بودیم
ما فقط کنجکاو باران و صدای سنتور بودیم...
ما
نه عمق را دوست داشتیم
نه امید را
ما ساکنان خانه را
گُم
در صدای سنتور
دوست داشتیم... 

احمد رضا احمدی

گلچین اشعار شاعران ایران و جهان 

نشانی خانه خویش را گم کرده ایم
لطف بنفشه را می دانیم 
اما دیگر بنفشه را هم نگاه نمی کنیم 
ما نمی دانیم 
شاید در کنار بنفشه 
دشنه ای را به خاک سپرده باشند 
باید گریست 
باید خاموش و تار 
به پایان هفته خیره شد 
شاید باران 
ما 
من و تو 
چتر را در یک روز بارانی
در یک مغازه که به تماشای
گلهای مصنوعی
رفته بودیم 
گم کردیم  احمد رضا احمدی

 گلچین اشعار شاعران ایران و جهان

اگر نمی خواهی بر تیره بختی من گواهی دهی
خواهش دارم روبه روی من نمان، عبور کن،
کوچه را طی کن و در انتهای کوچه محو شو،
همان گونه که آدم های خوشبخت محو می شوند... احمد رضا احمدی

گلچین اشعار شاعران ایران و جهان 

زمانی 
با تکه ای نان سیر می شدم 
و با لبخندی 
به خانه می رفتم 
اتوبوس های انبوه از مسافر را 
دوست داشتم 
انتظار نداشتم 
کسی به من در آفتاب 
صندلی تعارف کند، 
در انتظار گل سرخی بودم احمد رضا احمدی

گلچین اشعار شاعران ایران و جهان 

من بسیار گریسته ام 
هنگامی که آسمان ابری است 
مرا نیت آن است 
که از خانه بدون چتر بیرون باشم 
من بسیار زیسته ام 
اما اکنون مراد من است 
که از این پنجره برای باری
جهان را آغشته به شکوفه های گیلاس بی هراس، 
بی محابا ببینم احمد رضا احمدی

گلچین اشعار شاعران ایران و جهان 

آینه را به تنهایی دوست نداشتم
آینه را در آینه دوست داشتم
گفته بودند:
عمر آفتاب از مهتاب
بیشتر است
آفتاب را در خانه حبس کردم
در مهتاب
کنار باغچه‌ی انبوه از ریحان خفتم... احمد رضا احمدی

گلچین اشعار شاعران ایران و جهان 

من از عکس انسان تیرباران شده شنیدم
که آنقدر وقت نیست تا گل را دلداری دهم.
در یک ثانیه برای خورشید لباس دوختم
در یک ثانیه آسمان آبی را به روی تخت خواباندم.
فرصت نبود تا در زخم خلیج‌های پوستم
گل‌های مذهبی بکارم.
فقط یک ثانیه فرصت بود
برای نگاهداری آن لحظه‌ی خوشبخت
که در میان خورشید و گل آفتابگردان
با نفس خویش داوری می‌کرد
فقط یک ثانیه فرصت بود
که آسمان نشسته بر انگشتان ژرف چمن را
وسعت دهم. احمد رضا احمدی

گلچین اشعار شاعران ایران و جهان 

ما را به تاراج برند
بسیار بیداری بود
بسیار خواب بود
روزهای جمعه ابر داشتیم
اما نمی‌توانستیم
بیداری و خواب و ابر جمعه را
زندگی نام بگذاریم
پس خواب را انکار کردیم
پس بیداری را انکار کردیم
روزهای جمعه از خانه بیرون رفتیم
که ابر را نبینیم
چه حاصل
که عمر به پایان بود
و چای در غروب جمعه
روی میز سرد می‌شد.  احمد رضا احمدی

گلچین اشعار شاعران ایران و جهان 

کبریت زدم 
تو برای این روشنایی محدود گریستی
سراپا در باد ایستادم من فقط یک نفرم
اما اکنون هزاران پرنده  را در باد به یغما میبرند
از مهتاب که به خانه بازگردم
آهنها زنگ خورده اند
شاعران نشانه ی  باد را گم کرده اند
زنبوران،عسل را فراموش کرده اند
افق بی  روشنایی در دستان تو نازنین جان می بازند
من گل سرخ بودم
که سراسر مهتاب را شکستم...احمد رضا احمدی

 گلچین اشعار شاعران ایران و جهان

حقیقت دارد 
تو را دوست دارم 
در این باران 
می‌خواستم تو 
در انتهای خیابان نشسته 
باشی 
من عبور کنم 
سلام کنم 
لبخند تو را در باران 
می‌خواستم 
می‌خواهم 
تمام لغاتی را که می دانم برای تو 
به دریا بریزم 
دوباره متولد شوم 
دنیا را ببینم 
رنگ کاج را ندانم 
نامم را فراموش کنم 
دوباره در اینه نگاه کنم 
ندانم پیراهن دارم 
کلمات دیروز را 
امروز نگویم 
خانه را برای تو آماده کنم 
برای تو یک چمدان بخرم 
تو معنی سفر را از من بپرسی 
لغات تازه را از دریا صید کنم 
لغات را شستشو دهم 
آنقدر بمیرم 
تا زنده شوم احمد رضا احمدی

گلچین اشعار شاعران ایران و جهان 

ابر نخستین ترانه ی معجزه را
بر لبهامان حک کرد
زبانمان را فراموش کردیم
کفش و لباسمان کهنه ماند
و ما
با بوسه 
درختان را
بهار کردیم.
ما در بدبختی ، سوء تفاهم بودیم
بادکنک ها
که نفس های عشق مشترکمان
در آن حبس بود
به تیغک ها خورد و منفجر شد
قلبمان ایستاد
و ساعت های خفته ی زمین
به کار افتاد. احمد رضا احمدی

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰

گلچین اشعار احمد شاملو

گلچین اشعار احمد شاملو

و عشق را 
کنار تیرک راه بند
تازیانه می زنند
عشق را در پستوی خانه نهان باید کرد...
روزگار غریبی است نازنین...
آنکه بر در می کوبد شباهنگام
به کشتن چراغ آمده است 
نور را در پستوی خانه نهان باید کرد... شاملو

گلچین اشعار شاعران ایران و جهان 

آه اگر آزادی سرودی می خواند
کوچک
همچون گلوگاه پرنده ای
هیچ کجا دیواری فرو ریخته برجای نمی ماند
سالیان بسیاری نمی بایست
دریافتی را
که هر ویرانه نشان از غیاب انسانی است ...  شاملو

گلچین اشعار شاعران ایران و جهان 

به پرواز
شک کرده بودم
به هنگامی که شانه هایم
از توان سنگین بال
خمیده بود... شاملو

گلچین اشعار شاعران ایران و جهان 

روزی ما دوباره کبوترهایمان را 
پرواز خواهیم داد 
و مهربانی 
دست زیبایی را خواهد گرفت 
و من آن روز را انتظار می کشم 
حتی روزی که نباشم شاملو

گلچین اشعار شاعران ایران و جهان 

گر بدین سان زیست باید پست
من چه بی شرمم اگر فانوس عمرم را، به رسوائی نیاویزم
بر بلندِ کاجِ خشکِ کوچه بن بست
گر بدین سان زیست باید پاک
من چه ناپاکم اگر ننشانم از ایمان خود چون کوه،
یادگاری جاودانه بر تراز بی بقای خاک... شاملو

گلچین اشعار شاعران ایران و جهان 

کوه با نخستین سنگ ها آغاز می شود
و انسان با نخستین درد
در من زندانی ، ستمگری بود
که به آواز زنجیرش خو نمیکرد
من با نخستین نگاه تو آغاز شدم ... شاملو

گلچین اشعار شاعران ایران و جهان 

ای کاش میتوانستند 
از آفتاب یاد بگیرند
که بی دریغ باشند
در دردها و شادیهایشان
حتی
با نان خشکشان
و کاردهایشان را 
جز از برایِ قسمت کردن
بیرون نیاورند ... شاملو

گلچین اشعار شاعران ایران و جهان 

ای کاش میتوانستم
یک لحظه میتوانستم ای کاش
بر شانه های خود بنشانم
این خلق بیشمار را،
گرد حباب خاک بگردانم
تا با دو چشم خویش ببینند که خورشیدشان کجاست
و باورم کنند شاملو

گلچین اشعار شاعران ایران و جهان 

برای زیستن دو قلب لازم است،قلبی که
دوست بدارد
قلبی که دوستش بدارند شاملو

گلچین اشعار شاعران ایران و جهان 

روزی ما دوباره کبوترهایمان را پیدا خواهیم کرد
و مهربانی دست زیبایی را خواهد گرفت
روزی که کمترین سرود
بوسه است
و هر انسان
برای هر انسان
برادری ست
روزی که دیگر درهای خانه شان را نمی بندند
قفل 
افسانه ای است
و قلب
برای زندگی بس است... شاملو

گلچین اشعار شاعران ایران و جهان 

قصه نیستم که بگویی
نغمه نیستم که بخوانی
صدا نیستم که بشنوی
یا چیزی چنان که ببینی
یا چیزی چنان که بدانی
من درد مشترکم
مرا فریاد کن ... شاملو

 گلچین اشعار شاعران ایران و جهان

یاران ناشناخته ام
چون اختران سوخته
چندان به خاک تیره فرو ریختند سرد
که گفتی
دیگر، زمین، همیشه، شبی بی ستاره ماند.

آنگاه، من، که بودم
جغد سکوت لانه تاریک درد خویش،
چنگ زهم گسیخته زه را
یک سو نهادم
فانوس بر گرفته به معبر در آمدم
گشتم میان کوچه مردم
این بانگ با لبم شررافشان:
آهای !
از پشت شیشه ها به خیابان نظر کنید!
خون را به سنگفرش ببینید! ...
این خون صبحگاه است گوئی به سنگفرش 
کاینگونه می تپد دل خورشید
در قطره های آن ... شاملو

گلچین اشعار شاعران ایران و جهان 

بی تو مهتاب تنهای دشتم
بی تو خورشید سرد غروبم
بی تو بی‌نام و بی‌سرگذشتم.
بی تو خاکسترم
بی تو، ‌ای دوست! شاملو

گلچین اشعار شاعران ایران و جهان 

تو نمی‌دانی نگاهِ بی‌مژه‌ی محکومِِ یک اطمینان
وقتی که در چشمِِ حاکمِ یک هراس خیره می‌شود
چه دریایِی‌ست!
تو نمی‌دانی مُردن
وقتی که انسان مرگ را شکست داده است
چه زنده‌گی‌ست! شاملو

گلچین اشعار شاعران ایران و جهان 

سکوت‏آب 
مى‏تواند 
خشکى ‏باشد و فریاد عطش: 
سکوت‏گندم 
مى‏تواند 
گرسنه‏گى ‏باشد و غریو پیروزمندانه‏ى قحط: 
همچنان که ‏سکوت ‏آفتاب 
ظلمات ‏است ـ 
اما سکوت ‏آدمى فقدان‏ جهان ‏و خداست: 
غریو را 
تصویر کن!شاملو

گلچین اشعار شاعران ایران و جهان 

مردی که تنها به راه میرود با خود میگوید
در کوچه میبارد و گرما در خانه نیست
حقیقت از شهر زندگان گریخته است،من با تمامِ حماسه ام به گورستان خواهم رفت
وتنها
چرا که
به راستی، کدامین همسفر میتوان اطمینان داشت؟
و به راستی
آنکه در این راه قدم برمی دارد به همسفری چه حاجت است؟ شاملو

گلچین اشعار شاعران ایران و جهان 

زندگی یک تصادف است ، مرگ یک واقعیت شاملو

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰

گلچین اشعار ابوسعید ابوالخیر (2)

گلچین اشعار ابوسعید ابوالخیر

عارف بزرگ قرن چهارم هجری

گلچین اشعار شاعران ایران و جهان

خواهی که کسی شوی زهستی کم کن

ناخورده شراب وصل مستی کم کن

با زلف بتان دراز دستی کم کن

بت را چه گنه تو بت‌پرستی کم کن ابوسعید ابوالخیر

 گلچین اشعار شاعران ایران و جهان

گفتار نکو دارم و کردارم نیست

از گفت نکوی بی عمل عارم نیست

دشوار بود کردن و گفتن آسان

آسان بسیار و هیچ دشوارم نیست ابوسعید ابوالخیر

 گلچین اشعار شاعران ایران و جهان

دلخسته و سینه چاک می‌باید شد

وز هستی خویش پاک می‌باید شد

آن به که به خود پاک شویم اول کار

چون آخر کار خاک می‌باید شد ابوسعید ابوالخیر

 گلچین اشعار شاعران ایران و جهان

قومی ز خیال در غرور افتادند

و ندر طلب حور و قصور افتادند

قومی متشککند و قومی به یقین

از کوی تو دور دور دور افتادند ابوسعید ابوالخیر

 گلچین اشعار شاعران ایران و جهان

از لطف تو هیچ بنده نومید نشد

مقبول تو جز مقبل جاوید نشد

مهرت بکدام ذره پیوست دمی

کان ذره به از هزار خورشید نشد ابوسعید ابوالخیر

 گلچین اشعار شاعران ایران و جهان

رفتم به کلیسیای ترسا و یهود

دیدم همه با یاد تو در گفت و شنود

با یاد وصال تو به بتخانه شدم

تسبیح بتان زمزمه ذکر تو بود ابوسعید ابوالخیر

 گلچین اشعار شاعران ایران و جهان

در دل همه شرک و روی بر خاک چه سود

با نفس پلید جامهٔ پاک چه سود

زهرست گناه و توبه تریاک وی است

چون زهر به جان رسید تریاک چه سود ابوسعید ابوالخیر

 گلچین اشعار شاعران ایران و جهان

هرگز دلم از یاد تو غافل نشود

گر جان بشود مهر تو از دل نشود

افتاده ز روی تو در آیینهٔ دل

عکسی که به هیچ وجه زایل نشود ابوسعید ابوالخیر

 گلچین اشعار شاعران ایران و جهان

یا رب بگشا گره ز کار من زار

رحمی که زعقل عاجزم در همه کار

جز در گه تو کی بودم در گاهی

محروم ازین درم مکن یا غفار ابوسعید ابوالخیر

 گلچین اشعار شاعران ایران و جهان

مجنون و پریشان توام دستم گیر

سرگشته و حیران توام دستم گیر

هر بی سر و پا چو دستگیری دارد

من بی سر و سامان توام دستم گیر ابوسعید ابوالخیر

 گلچین اشعار شاعران ایران و جهان

در هر سحری با تو همی گویم راز

بر درگه تو همی کنم عرض نیاز

بی منت بندگانت ای بنده نواز

کار من بیچارهٔ سرگشته بساز ابوسعید ابوالخیر

 گلچین اشعار شاعران ایران و جهان

گر خاک تویی خاک ترا خاک شدم

چون خاک ترا خاک شدم پاک شدم

غم سوی تو هرگز گذری می‌نکند

آخر چه غمت از آنکه غمناک شدم ابوسعید ابوالخیر

 گلچین اشعار شاعران ایران و جهان

غمناکم و از کوی تو با غم نروم

جز شاد و امیدوار و خرم نروم

از درگه همچو تو کریمی هرگز

نومید کسی نرفت و من هم نروم ابوسعید ابوالخیر

 گلچین اشعار شاعران ایران و جهان

یا رب تو چنان کن که پریشان نشوم

محتاج برادران و خویشان نشوم

بی منت خلق خود مرا روزی ده

تا از در تو بر در ایشان نشوم ابوسعید ابوالخیر

 گلچین اشعار شاعران ایران و جهان

از هستی خویش تا پشیمان نشوی

سر حلقهٔ عارفان و مستان نشوی

تا در نظر خلق نگردی کافر

در مذهب عاشقان مسلمان نشوی ابوسعید ابوالخیر

 گلچین اشعار شاعران ایران و جهان

در مدرسه گر چه دانش اندوز شوی

وز گرمی بحث مجلس افروز شوی

در مکتب عشق با همه دانایی

سر گشته چو طفلان نوآموز شوی ابوسعید ابوالخیر

 گلچین اشعار شاعران ایران و جهان

خواهی چو خلیل کعبه بنیاد کنی

و آنرا به نماز و طاعت آباد کنی

روزی دو هزار بنده آزاد کنی

به زان نبود که خاطری شاد کنی ابوسعید ابوالخیر

 گلچین اشعار شاعران ایران و جهان

تا نگذری از جمع به فردی نرسی

تا نگذری از خویش به مردی نرسی

تا در ره دوست بی سر و پا نشوی

بی درد بمانی و به دردی نرسی ابوسعید ابوالخیر

 گلچین اشعار شاعران ایران و جهان

دنیا طلبان ز حرص مستند همه

موسی کش و فرعون پرستند همه

هر عهد که با خدای بستند همه

از دوستی حرص شکستند همه ابوسعید ابوالخیر

 گلچین اشعار شاعران ایران و جهان

یا رب نظری بر من سرگردان کن

لطفی بمن دلشدهٔ حیران کن

با من مکن آنچه من سزای آنم

آنچ از کرم و لطف تو زیبد آن کن ابوسعید ابوالخیر

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰

گلچین اشعار ابوسعید ابوالخیر

عارف بزرگ قرن چهارم هجری

گلچین اشعار شاعران ایران و جهان

پرسیدم ازو واسطهٔ هجران را

گفتا سببی هست بگویم آن را

من چشم توام اگر نبینی چه عجب

من جان توام کسی نبیند جان را 

گلچین اشعار شاعران ایران و جهان

باز آ باز آ هر آنچه هستی باز آ

گر کافر و گبر و بت‌پرستی باز آ

این درگه ما درگه نومیدی نیست

صد بار اگر توبه شکستی باز آ 

 گلچین اشعار شاعران ایران و جهان

وصل تو کجا و من مهجور کجا

دردانه کجا حوصله مور کجا

هر چند ز سوختن ندارم باکی

پروانه کجا و آتش طور کجا 

 گلچین اشعار شاعران ایران و جهان

یا رب مکن از لطف پریشان ما را

هر چند که هست جرم و عصیان ما را

ذات تو غنی بوده و ما محتاجیم

محتاج بغیر خود مگردان ما را

 گلچین اشعار شاعران ایران و جهان

گر بر در دیر می‌نشانی ما را

گر در ره کعبه میدوانی ما را

اینها همگی لازمهٔ هستی ماست

خوش آنکه ز خویش وارهانی ما را

 گلچین اشعار شاعران ایران و جهان

ای دوست دوا فرست بیماران را

روزی ده جن و انس و هم یاران را

ما تشنه لبان وادی حرمانیم

بر کشت امید ما بده باران را

 گلچین اشعار شاعران ایران و جهان

یا رب ز کرم دری برویم بگشا

راهی که درو نجات باشد بنما

مستغنیم از هر دو جهان کن به کرم

جز یاد تو هر چه هست بر از دل ما

 گلچین اشعار شاعران ایران و جهان

در دیده بجای خواب آبست مرا

زیرا که بدیدنت شتابست مرا

گویند بخواب تا به خواب‌ش بینی

ای بیخبران چه جای خوابست مرا ابوسعید ابوالخیر

  گلچین اشعار شاعران ایران و جهان

در کعبه اگر دل سوی غیرست ترا

طاعت همه فسق و کعبه دیرست ترا

ور دل به خدا و ساکن میکده‌ای

می نوش که عاقبت بخیرست ترا 

  گلچین اشعار شاعران ایران و جهان

آن رشته که قوت روانست مرا

آرامش جان ناتوانست مرا

بر لب چو کشی جان کشدم از پی آن

پیوند چو با رشتهٔ جانست مرا 

گلچین اشعار شاعران ایران و جهان 

من دوش دعا کردم و باد آمینا

تا به شود آن دو چشم بادامینا

از دیدهٔ بدخواه ترا چشم رسید

در دیدهٔ بدخواه تو بادامینا

 گلچین اشعار شاعران ایران و جهان

آنروز که آتش محبت افروخت

عاشق روش سوز ز معشوق آموخت

از جانب دوست سرزد این سوز و گداز

تا در نگرفت شمع پروانه نسوخت

 گلچین اشعار شاعران ایران و جهان

دیشب که دلم ز تاب هجران میسوخت

اشکم همه در دیدهٔ گریان میسوخت

میسوختم آنچنانکه غیر از دل تو

بر من دل کافر و مسلمان میسوخت

 گلچین اشعار شاعران ایران و جهان

از کعبه رهیست تا به مقصد پیوست

وز جانب میخانه رهی دیگر هست

اما ره میخانه ز آبادانی

راهیست که کاسه می‌رود دست بدست  

 گلچین اشعار شاعران ایران و جهان

گر طالب راه حق شوی ره پیداست

او راست بود با تو، تو گر باشی راست

وانگه که به اخلاص و درون صافی

او را باشی بدان که او نیز تراست 

 گلچین اشعار شاعران ایران و جهان

آنرا که حلال زادگی عادت و خوست

عیب همه مردمان به چشمش نیکوست

معیوب همه عیب کسان می‌نگرد

از کوزه همان برون تراود که دروست

 گلچین اشعار شاعران ایران و جهان

گفتم: چشمم، گفت: به راهش می‌دار

گفتم: جگرم، گفت: پر آهش می‌دار

گفتم که: دلم، گفت: چه داری در دل

گفتم: غم تو، گفت: نگاهش می‌دار

مطلب مرتبط:

گلچین اشعار ابوسعید ابوالخیر (2)

گلچین اشعار ابوسعید ابوالخیر

۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
عضویت